مقدمه
قال النبی صلی الله علیه و آله «حَدِّثُوا النَّاسَ بِمَا یَعْرِفُون ...» با مردم راجع به آنچه که در توان درک آنها است سخن بگویید (پاینده،1386: 412) یکی از ارکان مهم و اساسی تبلیغ و موعظه مخاطب است. یعنی همان کسی که تبلیغ و موعظه برای او صورت میگیرد و نبود او موجب نفی تبلیغ و موعظه میگردد. مخاطب، چه مرد باشد و چه زن، چه فرد باشد و چه جمع، چه اندک باشد و چه بسیار، چه کوچک باشد و چه بزرگ، از هر قوم، نژاد و گروه که باشد در تبلیغ به عنوان عنصر اساسی به شمار میآید. به طوری که تنها با در نظر داشتن نیازها، سطح اندیشه و نگرش، ضرورتها و بایستههای او، مبلغ میتواند به ابلاغ پیام خود بپردازد.
مبلغ اگر مخاطب و شنوندهی خود را به درستی نشناسد و از استعدادها و نیازهای تبلیغی وی آگاهی لازم را نداشته باشد، بی تردید در رسیدن به اهداف تبلیغی خود ناکام خواهد ماند. از این رو، مبلغ باید قدرت و توان شناخت و تشخصیص مخاطب و شنوندهی خود را داشته باشد. زیرا شناخت مخاطب، اطلاع و اگاهی از استعداد، نیازها، تفکر و بینش او مبلغ را در برنامه ریزی صحیح و مفید تبلیغی کمک میکند.
یک مبلغ تا زمان که ظرفیت فکری و روحی مخاطب خود را نداند، و از میزان تأثیر پذیری او با خبر نباشد و موانع تأثیر را تشخیص ندهد، نمیتواند برنامه مفید و پیام قابل درک داشته باشد و در این صورت نوع بیزاری، کسالت و تنفر در مخاطب خود به وجود خواهد آورد. زیرا، افراد چنانچه از نظر جسمی و فیزیکی متفاوتاند و ظرفیت های نابرابری دارند. به لحاظ روحی و فکری، درک و استعداد نیز متفاوت هستند و سطح یکسان ندارند. این امر موجب میشود که یک مبلغ باید به این تفاوتها توجه کند. این نوشتار در صدد هست که بعد از مفهوم شناسی، ویژگیهای شخصیتی مخاطب و شنونده را از نگاهی اسلامی و روان شناسی مورد بحث و بررسی قرار دهد.
الف) مفهوم شناسی
- شخصیت
شخصیت در لغت به معنای خلق و خوی مخصوص هر کس(عمید، 1369: 2،1295) منش و یا صفتهای پسندیدۀ شخص آمده است(انوری، 1383: 743). معادل این واژه در زبان فرانسه personalite و در انگلیسی personality از ریشۀ persona است که به معنای نقاب و ماسکی بود که در یونان و روم باستان بازیگران تئاتر به صورت خود میزدند و نقش بازی میکردند (کریمی، 1387: 5، شاملو، 1390: 15)، این تعبیر اشاره به این دارد که شخصیت هرکس نقابی است که بر چهرۀ خود میزند تا او را از بقیه تمایز بدهد (کریمی، همان).
اما در اصطلاح، برای شخصیت در روانشناسی شخصیت تعاریف زیادی شده است که به چند نمومه اشاره میشود. شخصیت مجموعۀ از ویژگیهای جسمی، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز میکند(کریمی، همان، 10). یا مجموعهای منسجم، سازمان یافته و واحدی متشکل از صفات و خصوصیات نسبتا ثابت و مداوم که بر روی هم، یک فرد را از فرد دیگر متمایز میکند (انوری، 1383: 743، شاملو، 1390: 17). با توجه به تعاریف که برای شخصیت ذکر شد، به نظر میرسد که شخصیت عبارت است از «مجموعۀ از ویژگیهای جسمانی، روانی، رفتاری و گفتاری که فرد را از بقیه افراد جامعه متمایز میکند و جامعه نیز او را براساس آن ویژگیها مورد ارزیابی قرار میدهد». به عبارتی دیگر، شخصیت همان تصویر و یا صفات ظاهری، رفتار و گفتار اجتماعی است که فرد از خود به جامعه ارائه میدهد تا از دیگر افراد جامعه متمایز گشته و مورد ارزیابی قرار گیرد.
- 2. مخاطب
مخاطب شخص و یا فرد است که دیگری با او سخن میگوید و روی سخنش با اوست (انوری، 1383: 1116، عمید، 1369:، 2، 1774)).
- ویژگی
ویژگی در لغت به معنای نشانه یا خصلت مخصوص چیزی آمده است (انوری، 1383: 1322). از این رو، ویژگی هر کسی همان نشانه و خصلت خاصی است که در جامعه بر اساس آن شناخته میشود.
- ویژگیهای شخصیتی
ویژگیهای شخصیتی، عبارت است از مجموعهی از صفات ظاهری و باطنی مثل وضع ظاهر جسمانی، حرکات، طرز تفکر، عقاید، حالات هیجان، عادتها و مهارتهای که با هم ترکیب میشود و یک وحدتی را در شخص به وجود میآورد که در اصطلاح روان شناسی به آن شخصیت میگوید (ر.ک.کاویانی، 1387، 235)
ب) ویژگیهای شخصیتی مخاطب بارویکرد اسلامی
- نگاه اسلام نسبت به مخاطب
یکی از نکات مهم و اساسی که در منابع دینی مورد توجه قرار گرفته است، مخاطب شناسی است. در احادیث و روایات اسلامی به تفاوت داشتن افراد از نظر ظرفیتها و استعدادهای طبیعی و اکتسابی و میزان تأثیر پذیری آنان توجه شده است. پیامبر گرامی اسلام راجع به تفاوت های افراد میفرماید: «النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّة» مردم معدن هایند، چون معدن طلا و نقره (پاینده،1386: 413). افراد از نظر استعداد، توانایی، ظرفیت و شایستگی مانند معادن زمین متفاوتاند برخی مانند طلا، استعداد، شایستگی و توانایی زیاد و بالای را دارند آنها دارای قدرت درک و فهم و گیرندگی فوق العادهی هستند و از هوش و زکاوت سرشاری برخوردارند. نسبت به چنین مخاطب، مبلغ میتواند مطالب علمی و دقیق را مطرح کند و مسایل را از ابعاد مختلف مورد بحث و بررسی قرار دهند. و ولی برخی دیگر مانند نقره از چنین استعداد هوش و توانایی برخوردار نیستند و نسبت به این دسته باید مطالب کمی ساده تر باشد تا آنان در فهم و درک مطالب دچار مشکل نشود. انبیاء عظام و ائمه اطهار علیهم السلام به عنوان مبلغان و هادیان راستین الهی به این مهم توجه داشتند.
در روایات آمده است که: «کلموا الناس على قدر عقولهم» با مردمان به اندازه عقل و فهم شان سخن بگویید (حلی، بیتا، 153) و پیابر فرمود: « إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم» (مجلسی، 1403: 1، 107) ما طایفۀ پیامبران به اندازه عقلهای بشر به آنان سخن میگوییم. و یا فرمود: «حَدِّثُوا النَّاسَ بِمَا یَعْرِفُون أتریدون ان یکذب الله و رسوله» با مردم به قدر معرفت و شناخت که دارند سخن بگویید آیا میخواهید که خدا و پیامبر را تکذیب کنند(پاینده،1386: 412) یعنی سخن گفتن با مردم راجع به مطالب و مسایل که در توان آنان نیستند باعث تکذیب خداو پیامبر و انکار دین میگردد. فلذا ائمۀ هدی علیهم السلام نیز در راستای ماموریت پیامبران به این مسأله توجه کردهاند سطح فهم و درک مخاطبان را در نظر گرفتهاند. تا جایی که نسبت به برخی افراد که شایستگی دریافت برخی از علوم و معارف را نداشتند از در اختیار قراردادن آن علوم به آنان خودداری میکردند و بلکه در کتمان آن نیز کوشا بودند. زیرا دانش که مخاطبان برای هضم و درک ان، استعداد و توانایی لازم را ندارند، موجب پریشانی و تباهی آنان میگردد. امام علی علیه السلام به خذیفه فرمود: « یَا حُذَیْفَةُ لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِمَا لَا یَعْلَمُونَ فَیَطْغَوْا وَ یَکْفُرُوا...» ای خذیفه با مردم در بارۀ چیزی که توان درک آن را ندارند سخن مگو که طغیان میکند و کافر میشود (نعمانی، 1397ق: 142). و نیز فرمود: « لَا تُحَدِّثِ الْجُهَّالَ بِمَا لَا یَعْقِلُونَهُ فَیُکَذِّبُوکَ بِه» با جهال در اموری که درک نمیکنند سخن مگو که تو را تکذیب میکنند (لیسی واسعی، 1386: 526).
آری ظرفیت مخاطب راهکار تبلیغ را رقم میزند، نقشه راه را به مبلغ میدهد و مسیر را برای او هموار میکند زیرا مبلغ نمیتواند با همۀ افراد به یک شیوه سخن بگوید. چون هر سخن برای هرکسی مفید و سازنده نیست و چه بسا نوعی از تبلیغات برای فرد و یا جمعی مفید باشد که برای دیگری غیر مفید و حتی زیان بار است. در نتیجه بدون توجه به شناخت ظرفیت مخاطب ارتباط مناسب و خوب میان مبلغ و مخاطب صورت نمیگیرد.
- اقسام مخاطب
در متون اسلامی، مخاطب اعم از زن و مرد، پیر و جوان ... به طور کلی از حیث اعتقادی و روانی به سه دسته کلی تقسیم و دسته بندی میشود:
2.1. مخاطبان که فطرت پاک انسانی خود را با کارهای ناشایسته نیالودهاند. اینان از تقوی عقلی برخوردارند و ظرفیت مناسبی برای پذیرش پیام دارند و در احادیث اسلامی از این گروه به انسانهای عاقل و گیرنده در مسیر نجات، مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ النَّجَاةِ (پاینده، 1386: 169) تعبیر شده است. مانند مخاطبان جوان. آنان به دلیل اینکه در آغاز مسیر زندگی است، فطرت انسانی شان الوده نشده است بیشترین تأثیر پذیری را دارند. و همین جوانان در صف مقدم مخاطبان انبیاء و ائمه علیهم السلام بودهاند. زیرا به خاطر اثر بخش بودن جوانان، گرایش آنان به خوبیها، پاکی دل و رقت قلب آنها باعث میشود که پیام مبلغ زود تر اثر کند. امام علی علیه السلام خطاب به فرزندش امام حسن میفرماید: «ِ وَ إِنَّمَا قَلْبُ الْحَدَثِ کَالْأَرْضِ الْخَالِیَةِ مَا أُلْقِیَ فِیهَا مِنْ شَیْءٍ قَبِلَتْه» دل جوان همچون زمین ناکاشته است هرچه در آن افکنند بپذیرد (نهج البلاغه، نامه 31) و امام صادق علیه السلام به احول فرمود: «عَلَیْکَ بِالْأَحْدَاثِ فَإِنَّهُمْ أَسْرَعُ إِلَى کُلِّ خَیْر» بر تو باد به جوانان زیرا اینها در پذیرش هر نوع خوبی شتاب بیشتری نشان میدهند (ری شهری، 1383: 288) و همچنین افراد که در محیط و فضای سالم دینی رشد کردهاند اینها هرگاه حق و حقیقت برایشان عرضه گردد میپذیرند.
2.2. مخاطبان که مبتلا به بیماری شناخت هستند و بیماری عقدتی دارند. این گروه کسانیاند که در معرض تهاجم فرهنگی و تبلیغات سوء دشمن و مخالفان اسلام قرار گرفتهاند که در اثر کم بودن دانش و تجربه دچار تزلزل عقدتی شدهاند. یک مبلغ دینی باید همچون طبیب حاذق بیماری این گونه مخاطبان را تشخیص داده و با ارائۀ مطالب مناسب به معالجه و درمان آنان بپردازد. شبهات اعتقادی آنان را برطرف و باورهای شان را تحکیم بخشد.
2.3. دسته سوم. مخاطبان که از نظر فکری و روحی مردهاند، زیرا زنگارهای اعمال زشت چنان ذهن و روان آنها را تیره و تار کردهاند که دیگر نمیتواند حقایق را بپذیرند (ری شهری، همان، 183) این دسته سوم چنان تحت تأثیر باورها و ارزشهای غلط قرار گرفتهاند که دیگر کر و کور گشته و دلهایشان را زنگار گرفتهاند که دیگر جای برای دریافت حقیقت وجود ندارد. کلام حق به گوش شان فرو نمیرود و بر دلهای آنها تأثیر نمیگذارد. چنین افراد که به باورهای غلط خود پای بند است و بر آن تعصب میورزند نمیتوانند به حرف دیگران بدید مثبت بنگرند. چنانکه در تاریخ اسلام در مواجهه عربها با پیامبر و ائمه علیهم السلام این عامل اشکار است. انسانهای پای بند و معتقد به سنتهای پیشین که صرفا به خاطر قدیمی بودن شان آنها را به عنوان اصول و ارکان اندیشۀ غیر قابل خدشه میدانند، این افراد تنها به سخنان گوش فرامیدهند که به تحکیم ان باورها بیانجامد و هرگاه در تبلیغ پیامی عرضه گردد که اندکی با آنچه میاندیشند در تنافی باشد به آن پشت پا میزنند و از آن میگریزند. اصرار و پا فشاری بر باورهای پشینیان و عقاید آبا و اجداد از مشکلات بزرگ تبلیغ است.
در قران کریم موارد متعدد وجود دارد که انبیاء الهی در راستای تبلیغ خود با این گونه اعتقادات و باورهای غلط در میان اقوام خویش مواجه بودند و راجع به قوم صالح میفرماید: «قالُوا یا صالِحُ قَدْ کُنْتَ فینا مَرْجُوًّا قَبْلَ هذا أَ تَنْهانا أَنْ نَعْبُدَ ما یَعْبُدُ آباؤُنا وَ إِنَّنا لَفی شَکٍّ مِمَّا تَدْعُونا إِلَیْهِ مُریب» ای صالح تو پیش از این مایه امید واری بودی و حالا ما را از پرستش آنچه پدران ما انجام دادهاند نهی میکنی، به راستی که ما در آنچه تو ما را به آن میخوانی در شک هستیم (هود، 63). و در جای دیگر میفرماید: «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ تَعالَوْا إِلى ما أَنْزَلَ اللَّهُ وَ إِلَى الرَّسُولِ قالُوا حَسْبُنا ما وَجَدْنا عَلَیْهِ آباءَنا» و هنگامى که به آنها گفته شود: به سوى آنچه خدا نازل کرده، و به سوى پیامبر بیایید، مىگویند: ما آنچه پدران خویش را بر آن یافته ایم کافی است (مائده، 104)
نادانی و بی خردی و بلکه عناد و لجاجت، اساس و پایه عقاید و باورهای منفی و غلط است. فردی که از سطح آگاهی و دانش پایین برخوردار است و عقلانیت او رشد نیافته چنین فردی بر اساس داشتهها و ارادۀ سامان نیافتهای خویش پیش میرود. در امر تبلیغ یک مبلغ باید بر تمام ویژگی عاطفی، شناختی، اعتقادی، روحی و روانی مخاطبان خود توجه داشته باشد. اندیشهها، باورها، طرز تفکر و نگرش مخاطب خود بشناسد و بر آن اساس برنامه تبلیغی خود را طراحی و مطالب خود را ارانه کند تا بتواند بر اندیشه و باورهای شنوند اثر بگذارد و این یک ضرورت در امر تبلیغ است که باید به آن توجه شود.
ب: ویژگیهای شختصیتی مخاطب بارویکرد روان شناختی
چنانچه قبلا بیان شده که ویژگیهای شخصیتی، عبارت است از مجموعهی از صفات ظاهری و باطنی مثل وضع ظاهر جسمانی، حرکات، طرز تفکر، عقاید، حالات هیجان، عادتها و مهارتهای که با هم ترکیب میشود و یک وحدتی را در شخص به وجود میآورد که در اصطلاح روان شناسی به آن شخصیت میگوید.
- تقسیم مخاطب بلخاظ ویژگیهای شخصیتی
از نگاه روان شناسان افراد از نگاه شخصییت دارای دو جنبهی ذیل است:
1.1. جنبهی اجتماعی
این همان تصویری است که فرد از خودش به دیگران عرضه و ارائه میکند و جامعه بر اساس آن او را می شناسد و عمل کرد او را مورد ارزیابی قرار میدهد.
1.2. جنبهی فردی و خصوصی
همان تخیلات و تفکرات و تجاربی است که شخص نمیخواهد دیگران را در آن سهیم کند. (کاویانی، 1387، 235) روان شناسان ویژگیهای شخصیتی افراد را از جهات مختلف مورد مطالعه و بررسی قرار دادهاند که مخاطب و یا مخاطبان نیز از این افراد خارج نیستند. مثلا فروید، از رویکرد روانکاوی، کتل و آیزنگ از رویکرد صفات، مازلو و راجرز از رویکرد انسان گرایی، جورج کلی از رویکرد شناختی، اسکنیر از رویکرد رفتاری، باندورا از رویکرد یادگیری اجتماعی و یونک از رویکرد روان تحلیلی به بررسی و یژگیهای شخصیتی افراد پرداختهاند که در اینجا به بررسی برخی از ویژگیهای مخاطب از دیدگاه روان شناسی پرداختهایم.بر اساس دیدگاه روان شناختی مخاطب از حیث جنسیت، سن و روان به طور کلی بر سه دسته تقسیم میشود:
- تقسیم مخاطب بلحاظ سن و سال
مخاطب و شنوند براساس سن و سال بر این اساس مخاطب یا کودک است، یا جوان و یا بزرگ سال.
2.1. ویژگیهای شخصیتی مخاطبان کودک
2.1.1. عاطفی
جنبهی عاطفی بر نخستین جنبههای ذهنی کودک حاکم است و بر نخستین طبقهبندی های او تسلط دارد. کودک و قتی که میخواهد از دو اسباب بازی کوچک و بزرگ یاد کند، با عبارات «نی نی و مامانش یاد میکند» چون عاطفی ترین مفهوم برای او «نی نی» و ارتباطش با مامانش است. عواطف و نحوه شکل گیری آن پایه های اولیه و اساس شخصیت را شکل میدهند، دوران کودکی مهم ترین و بیشترین سهم را در شکل گیری عواطف و احساسات کودک دارد.
2.1.2. شناختی
ظرفیت شناختی کودک پیش از اینکه بالفعل باشد بالقوه است. کودک در هر مرحله ظرفیتهای شناختی خاص به دست میآورد. گلدمن، در حوزه تفکر دینی کودکان مراحل چهارگانهی پیاژه را با اندک تفاوت پنج مرحله قایل شده است:
- دورۀ ماقبل تفکر مذهبی (7 تا 8 ساله)
- دورۀ تفکر مذهبی ناقص (9-8 ساله)
- دورۀ تفکر مذهبی (9-11 ساله)
- دورۀ اول تفکر مذهبی (11-13 ساله)
- دورۀ تفکر دوم مذهبی (13 ساله به بعد)
گلدمن برای این مراحل ویژگیهای ذیل را قایل شده است:
- خود محور بودن: کودک همه چیز را از دید کودکانه خود می نگرد و راجع به آن قضاوت میکند. و نمیتواند خود را به جای دیگران قرار دهد و از منظر آنان به داوری بنشیند.
- جان پنداری و ماده انگاری. کودکان همه چیز را جاندار میپندارد و با آن حرف میزنند.
- بر واقعیات عینی تکیه دارد.
- قدرت استدلال ندارد.
- شکل و محتوی قضایا را نمیتواند تفکیک کند. (کاویانی، 1387، 179)
در برنامهی تبلیغی یک مبلغ و مربی، هم باید به ویژگیهای عاطفی و احساسی مخاطبان کودک توجه شود و هم باید ویژگیهای شناختی این دوران مد نظر قرارگیرد. یک مربی و مبلغ کودک باید خود را هم سن مخاطب و یا مخاطبان کودک خود قرار دهد و با زبان کودکی با آنان ارتباط بر قرار کند و مطالب که در سطح آنان ارائه کند. زیرا توجه به این ویژگیها در پیش برد اهداف مبلغ و مربی نفش اساسی دارد، که بدون آن موفقیت چندان حاصل نخواهد شد.
2.2. ویژگیهای مخاطبان جوان و نوجوان
دورۀ جوانی و نوجوانی یک دورۀ فوق العاده حساس و مهم است و از حساسیتهای زیادی برخوردار و با بحران زیادی رو برو است. یکی از حساسیتهای مهم این دوره بحران هویت است. جوانان و نوجوانان به شدت دچار اضطراب و اشتغال ذهنیاند به گونهی که در هماهنگ سازیهای مختلف شخصیت خود مشکل دارند. به صورت عینیتر میشود گفت که کودک دیروز، نوجون و جوان امروز در عمل در چند موضوع دچار شک و تردید میشود:
1، اهدف بلند مدت؛
- انتخاب شغل؛
- الگوهای رفاقت؛
- رفتار و تمایل جنسی؛
- تشخیص مذهبی؛
- نظام ارزشهای اخلاقی؛
- تعهد گروهی.
آنچه در برنامهی تبلیغی و برای یک مبلغ قابل توجه است این است که این بحران هویت را که برای آموزش و تربیت دینی یک موفقیت طلایی محسوب میشود، از این نهایت استفاده را بکند. باورها و ارزشهای اعتقادی و دینی هدفهای زندگی آنان را در سمت و سوی مطلوب جهت دهد. (کاویانی، همان، 250)
2.3. ویژگیهای مخاطبان بزرگ سال
این سنخ از مخاطبان از نظر شناختی، عاطفی، اخلاقی و اجتماعی ساخت جدید به جود نمیآورد. اما تجربهها و انگیزههای فراوان در زمینههای شغلی، اقتصادی، خانوادگی و ... به دست میآورد (همان، 208). در امر تبلیغ، یک ملبغ باید تلاش کند تا عواطف و احساسات مخاطبان را در مراحل مختلف سنی جهت دهد. زیرا اثر گذاری بر شناخت و رفتارهای مخاطبان نیز از مسیر عواطف عبور میکند.
- تقسیم مخاطب بلحاظ جنسیت
بنابر یک تقسیم دیگر مخاطب یا زن است یا مرد. تفاوتهای روان شناختی اساسی و قابل توجهی میان این دو جنس مخالف وجود دارند که منشأ اثر در تبلیغ میشوند. مثلا: اگر مخاطب زن باشد موضوعات مطرح شود که بیشتر مورد توجه زنان قرار میگیرند و برای آنان اهمیت دارند. موضوعات مثل حقوق زنان، روابط دختر و پسر، ارث زن و مرد، حجاب و اشتغال زنان، وظیفه زن در قبال همسر و فرزندان و ... برای زنان جذاب تر خواهند بود. و آنان دوست دارند پاسخ اینها را بدانند. و از طرف دیگر هویت دختران و زنان برای صمیمیت و هویت پسران و مردان برای استقلال و رقابت شکل میگیرد. زنان از مردان حسودتر است و مردان بیشتر به جنبههای اساسی و نظری علاقه دارند. زنان بیشتر به مسایل اخلاقی عاطفی و هیجانی تمایل نشان میدهند. زنان وابستهاند و دوست دارند مورد توجه دیگران قرار گیرند. و از طرف دیگر حمایت و تقویت شوند. بر خلاف مردان که بیشتر جنبهی استقلال خواهی دارند و دوست دارند بر دیگران سلطه داشته باشند. تبلیغ برای زنان بیشتر در جهت هیجان، عاطفی، دل جویی، و همدردی و مراقتبی است (همان، 241)
- دورن گرا و برون گرا
به طور کلی مخاطب چه زن باشد و چه مرد، چه جوان باشد و چه پیر، یا درون گرا است یا برون گرا. آقای یونگ روان شناس نامی و معروف مکتب روان تحلیلی، افراد برون گرا را چنین تعریف کرده است: افراد درونگرا. اشخاص است که بیشتر متوجه افکار و احساسات خود بوده، محافظه کارند، بر طرح، تجزیه و تحلیل نقشهها میپردازند. اهل مطالعه و تفکرند. مردم گریز و دیر اشنا هستند، به ارزشها و عوامل ذهنی بیشتر توجه دارند و نگران آینده هستند و ...
افراد برون گرا: افراد اجتماعی، اهل معاشرتند، به ارزشها و عوامل عینی بیشتر توجه دارند، زود تصمیم میگیرند و به سرعت به اجرای آن میپردازند، و ... (کریمی، 1387: 86)
یونگ افراد را از حیث درون گرا و برون گرا به هشت قسم تقسیم میکند:
1- برون گرایی متفکر: این افراد طبق قواعد دقیق زندگی میکنند، احساسات و عواطف خود را مهار میکنند، در تمام جنبههای زندگی خود عینیت گرا هستند و در افکار و عقاید خود خشک و متحجرند.
2- برونگرایی احساسی یا عاطفی: اینها تفکر را سرکوب کرده و شدیدا عاطفی هستند. آنان سخت به ارزشها، اخلاقیات و سنتهای که به آنان آموخته شده است پای بنداند. و معمولا نسبت به انتظارات و عقاید دیگران حساساند.
3- برون گرایی حسی: این گونه افراد لذت گرا، دنبال تجربههای نو و شور انگیز است و نسبت به واقعیات جهت گیری قوی دارند، قدرت سازگاری با افراد و موقعیتهای مختلف را زیاد دارند.
4- برون گرایی شهودی: یونگ معتقد بود که این افراد از نظر کارهای سیاسی و تجارتی عالی هستند زیرا استعدادی قوی در بهره گیری از فرصتها را دارند، آنان جذب اندیشههای نو میشوند و تمایل دارند که خلاق بوده و دیگران را در پیشرفت و موفقیت ترغیب کنند.
5- درونگرایی متفکر: این افراد نمیتوانند به راحتی با دیگران ارتباط برقررا کنند و در انتقال اندیشههای خود به دیگران مشکل دارند و نسبت به دیگران سرد و بی ملاحظهاند و به جای احساسات و عواطف بر تفکر و اندیشه تأکید کردهاند و قضاوت شان نسبت به افراد و امور ضعیف اند.
6- دورنگرایی احساسی: این گونه افراد، تفکر و عواطف را سرکوب میکنند و تمایل به سکوت و ملایمت دارند، نسبت به افکار و احساسات دیگران کم ملاحظهاند و ...
7- دورنگرایی حسی: این سنخ از افراد غیر عقلایی و بریده از جهان روز مره هستند، حساس و بر احساسیات تکیه دارند و شهود را سرکوب میکنند.
8- دورن گرایی شهودی: اینها افراد خیال باف و پنداره پرور و بر شهود تکیه دارند (کریمی، همان، 86) با توجه به مطالب که بیان شد، از یک مبلغ و مربی انتظار میرود که به سنخ مخاطب و ویژگیهای او توجه کامل داشته باشد، از اندیشهها، نگرشها و طرز تفکر او شناخت کافی داشته باشد تا بتواند پیام خود را به طور مطلوب و مناسب به آنان منتقل کند و از برنامهی تبلیغی و تربیتی خود نهایت بهرهوری را ببرد.
جمع بندی
توجه به ویژگیهای شخصیتی مخاطب و متربی، یکی از اصول اولیهی در امر تبلیغ است که رعایت آن بر هر مبلغ و مربی لازم و ضروری است. زیرا پیشرفت اهداف تبلیغی و تربیتی یک مبلغ بستگی به آن دارد. این امر چنان مهم است که هم در کلمات و هم سیرۀ تبلیغی پیامبران و مروجان دینی به این نکته توجه شده است آنان با هر گروه متناسب با استعداد، تفکر، بینش و دانش شان با آنان سخن میگفتند و برای اثبات ادعای خود دلیل میآورند. و به پیروان خود نیز سفارش نمودند که مطابق با درک و فهم مردم با آنان سخن بگویند (حدثوا الناس بما یعرفون ...» با مردم به قدر درک شان سخن بگویید چنانچه همین گونه هستیم: «نحن معاشر الانبیاءنکلم الناس علی قدر عقولهم» ما طایفهی پیامبران به قدر عقل و فهم مردم با آنان سخن میگویم. مبلغان و مربیان دینی چون طبیبان معنوی مردم هستند باید برای هر قشر و گروهی از مخاطب بر اساس بیماری اعتقادی، روحی و روانی که دارند نسخه تجویز کنند، و به درمان درد و مرض آنان بپردازند. توجه به ویژگیهای عاطفی و شناختی مخاطب، در علوم جدید همچون روان شناسی نیز مورد توجه قرار گرفته است. روان شناسان نیز به ظرفیت های مخاطبان، از حیث استعداد، قدرت درک، تفکر، استدلال و غیره توجه کردهاند و رعایت آنها را لازم میدانند و برای یادگیری مراحل را ذکر کردهاند که آموزش و تربیت در چارچوب آن مراحل مفید و مطلوب است.