مقدمه
تفسیر علمی قرآن سابقهای دیرینه دارد و از گذشته موردتوجه قرآنپژوهان بوده است؛ اما در دو قرن اخیر که برخی از کشفیات علوم تجربی توسط دانشمندان بر آیات قرآن منطبق شده موجب شده است که چنین گرایش در تفسیر، یکی از روشها و گونههای تفسیری مهم معاصر به شمار آید. تفسیر علمی نیز همچون دیگر جریانهای تفسیری، در عین برخورداری از نکات مثبت و توفیق در نشان دادن افقی تازه در فهم آیات قرآن و گشودن وجهی از وجوه ناپیدای کرانهی کلام الهی به ورطه افراطوتفریط و لغزش در فهم درست کلام الهی، تأویلهای نادرست و تعمیمهای نابجا و زیادهرویهای ناسنجیده افتاده است. در روش تفسیر علمی قرآن، برخی از مفسران راه افراط را در پیشگرفته و در تفسیر آیات قرآن کریم، علوم تجربی را اصلی تلقی کرده و آیات قرآن را فرع بر دادهها تجربی گرفتهاند که موجب تزلزل واداشتن استحکام قطعی قرآن شده و حقانیت دین را مورد اتهام قرار داده است؛ و از آنطرف برخی (گروه دوم) نیز معتقدند که همهچیز را باید در قرآن جستوجو نمود و هیچچیزی نیست مگر اینکه در قرآن بیانشده است زیرا قرآن «تبیان کلی شیء» است هیچتر و خشکی نیست مگر آنکه در قرآن وجود دارد.
گروه سوم راه اعتدال را برگزیدهاند. آنان در تفسیر علمی، آیات قرآن را اصل دانسته و علوم تجربی را در استخدام مسیر پی بردن به مفهوم و معنی بهتر آیات درآوردهاند و این کار را طریقی برای پی بردن به یکی از وجوه اعجاز قرآن و طرح قرآن در میان نسل جدید قرار دادهاند. برای دستیابی به مقصود خداوند درآیات قرآن کریم، اندیشمندان و متفکران دینی گرایشها و روشهای گوناگون تفسیری را پدید آوردهاند. روشهای چون روایی، عقلی، موضوعی و... و در این میان روش تفسیر علمی و علم محور، یعنی انطباق آیات با علوم تجربی جاذبه بیشتری پیداکرده است. ازاینرو، توجه به اشتباهات مفسران علمی و پیامدهای بعضاً منفی آن، ازجمله اموری بوده است که زودهنگام همزمان با تکوین این شیوه تفسیری (تفسیر علمی) موردتوجه، نقد و آسیبشناسی اندیشهوران دینی و قرآنی قرار گفت است؛ و ما نیز در این نوشتار بعد از مفهوم شناسی به برخی از این آسیبها میپردازیم.
الف) مفهوم شناسی
- آسیبشناسی
آسیب در لغت به معنای: آفت، بیماری، نقض، اختلال و خطر آمده است (دهخدا، 1372، 1، 144) و آسیبشناسی را به شناخت درد، رنج و خسارت معنا نمودهاند (عمید، 1374، 1، 44).
- روش
در مباحث تفسیری گاهی روش تفسیر و گاهی گرایش تفسیری و به زبان عربی منهج گفته میشود. روش تفسیر عبارت است از استفاده کردن از ابزارهای خاصی برای تفسیر قرآن، با توجه به مبانی خاصی که نتایج ویژهای را به دنبال داشته باشد (جمعی از نویسندگان (رحمتی)، 1389، 54).
- تفسیر
تفسیر در لغت به معنای روشن کردن، آشکار نمودن و پرده برداشتن از روی چیزی آمده است؛ که در اینجا به برخی از این معانی از کتب لغت اشاره میشود:
تفسیر از ماده «فسر» گرفتهشده است که به معنی بیان شی و روشن کردن آن است (ابن فارس، 1404، 4، 504). فیروزآبادی «فسر» را به معنی جدا کردن و پرده برداشتن معنی کرده است و تفسیر را کشف نمودن لفظ مشکل دانسته است (فیروزآبادی، 1408، 2، 110). راغب اصفهانی هم تفسیر را به معنی اظهار معنی معقول معنی کرده است (راغب اصفهانی، 1404، ذیل واژه فسر).
در اصطلاح، زمخشری مفسر و ادیب بزرگ اهل سنت میگوید: التفسیر علم یبحث فیه من احوال کلام الله المجید من حیث دلالته علی مراده (زمخشری، 1367 ق، 1، مقدمه) تفسیر علم و دانش است که در آن از احوال کلام خداوند ازنظر دلالت آن بر مراد خداوند بحث میکند. شبیه همین معنی را مفسر بزرگ شیعه مرحوم طبرسی ذکر کرده است و فرموده: تفسیر علمی است که در آن از احوال کلام خداوند ازنظر چگونگی دلالت آن بر مراد خداوند بهقدر طاقت و توان بشری بحث میکند (طبرسی، 1379، 1، 6) و از مفسرین معاصر مرحوم علامه طباطبایی میگوید: هو بیان معانی الآیات القرآنیة و الکشف عن مقاصدها و مدالیها (طباطبایی، 1377، 1، 4) تفسیر عبارت است از بیان معانی آیات قرانی و کشف مقاصد و مدلولهای آنها. آیتالله جوادی آملی نیز در تعریف تفسیر میگوید: تفسیر به معنی بیان مدلوهای الفاظ و پرده برداشتن از چهره و کلمات و جملههای آیات است (جوادی آملی، 1381، 1، 52-53). با توجه به آنچه از معنی لغوی و اصطلاحی تفسیر بیان شد، روشن گردید که معنی لغوی و اصطلاحی آن نزدیک به هم است و تفسیر عبارت است از کشف، بیان نمودن و پرده برداشتن و استخراج آیات قرآن کریم بر اساس قواعد و منابع معتبر.
ب) چیستی تفسیرعلمی
در مورد تفسیر علمی نیز همانند بقیهای اصطلاحات علمی، تعریفهای مختلف و گوناگون ذکرشده است که هرکدام از سوی دانشمندان موردنقد و بررسی قرارگرفته است که از حوصله این نوشتار بیرون است مثلاً: برخی تفسیر علمی را به فهمیدن عبارتهای قرآن در پرتوی آنچه علم ثابت کرده تعریف نمودهاند و برخی به حاکم قرار دادن نظریات و اصطلاحات علمی در عبارات قرآن و استخراج علوم مختلف و آرای فلسفی از آن و برخی هم به کشف رابطه آیات و اکتشافات علوم تجربی اشاره نمودهاند که به برخی از این تعاریف اشاره میشود:
ذهبی در تعریف علمی میگوید: نرید باالتفسیر العلمی التفسیر الذی یحکم الاصطلاحات العلمیة فی عبارات القرآن یجتهد فی استخراج مختلف العلوم و الآراء الفلسفیة منها (ذهبی، 2، 474) از تفسیر علمی، تفسیری را اراده میکنیم که در عبارتهای قرآن اصطلاحات علمی را حاکم میکند و در استخراج علوم مختلف و آرای فلسفی از عبارتهای قرآن کوشش مینماید.
دکتر فهد بن عبدالرحمان رومی، پس از بیان برخی تعریفهای تفسیر علمی، این تعریف را جامعومانع میداند: المراد بالتفسیر العلمی هو اجتهاد المفسر فی کشف الصلة بین آیات القرآن الکریم و الکونیة و مکتشفات العلم التجربی علی وجه یظهر به اعجاز للقرآن و یدل علی مصدره لکل زمان و مکان (رومی، 1407، 2، 549). تفسیر علمی عبارت است از کوشش مفسر در کشف ارتباط بین آیات هستی شناسانه قرآن کریم و اکتشافات دانش تجربی، بهگونهای که اعجاز قرآن بهوسیله آن کشف شود و بر مصدر هدایت بودن آن برای هر زمان و مکان دلالت کند.
برخی از قرآنپژوهان معاصر تفسیر علمی را چنین تعریف نموده است: تفسیر علمی عبارت است از آشکار کردن معنا و مقصود آیات به کمک اکتشافات و یافتههای علوم تجربی (بابایی، 1391، 3، 321).
بررسی: مراد از علم در تفسیر علمی، همان علوم تجربی است، یعنی در تفسیر علمی مفسر برای روشن شدن مفاد برخی از آیات از علوم تجربی مثل پزشکی، فیزیک، شیمی، نجوم، زمینشناسی و... استفاده میکند که نتایج بهدستآمده را تفسیر علمی قرآن میگوید (خرمشاهی، 1377،1، 652)؛ اما در تعریف ذهبی، علم، اعم از علوم تجربی و سایر علوم مثل فلسفه گرفته است. ایشان استخراج علوم از قرآن را تفسیر علمی دانسته است، درحالیکه استخراج علم، غیر از تفسیر علمی است. در تفسیر (علمی) آیات و توضیح معنی و مقصود آنها، از دادهها و یافتههای دانش تجربی کمک گرفته شود. در استخراج علم از آیات گرچه گاهی ممکن است از دانشهای تجربی کمک گرفته شود، همیشه چنین نیست، بلکه ممکن است با تحلیل ادبی با کمک گرفتن از آیات دیگر و یا روایات، بدون کمک گرفتن از دانش علمی از آیات استخراج شود، بهویژه اگر علمی که استخراج میشود با موضوعات و مسائل دانش تجربی ارتباط نداشته باشد (بابایی، 1391،3، 233).
به نظر میرسد تعریف فهد رومی از تفسیر علمی، تعریف مناسب باشد، زیرا در این تعریف اولاً: علم را به دانش تجربی اختصاص داده و استفاده از علوم غیرتجربی را خارج کرده است. ثانیاً: به روش نیز اشارهشده است که مفسر از طریق کشف ارتباط بین آیات و کشفیات علوم تجربی معنا و مقصود آیات بیان و توضیح میدهد. ثالثاً: این کشف و ارتباط مخصوص و منحصر به یکزمان و مکان نیست، بلکه با پیشرفت علم و دانش بشری این کشف و ارتباط بهتر و روشنتر از هر زمان خواهد بود.
ج) اهمیت و ضرورت تفسیرعلمی
قرآن کریم هرچند کتاب هدایت است و انبیای الهی نیز برای هدایت انسانها بهسوی معنویت و خداوند آمدهاند، ولی در راستای این هدف بزرگ، از اشارات علمی نیز استفاده کرده و موارد بیساری از مسائل خلقت آسمان و زمین، خورشید و ماه و ستارگان، شب و روز، ابر و باران، انسان و حیوانات و دهها مسئله مربوط به آفرینش جهان هستی را ذکر و در موارد زیادی از چگونگی آنان سخن گفته است. حال با توجه این مطلب، مفسر قرآن نمیتواند در برابر این دسته از آیات بیتفاوت باشد و ناچار باید نکات پیچیدهی آن را بیان کرده و موضع قرآن را در برابر بسیاری از مسائلی که خود به آنها پرداخته شرح دهد.
بهعبارتدیگر، چون قرآن کریم کلام وحی است و در طرح نظریات علمی قصد جدی دارد لازم است برای پردهبرداری از معانی آیاتی که اشارات علمی دارد از علوم موجود هر عصر بهره جسته میان یافتههای قطعی علوم، با قرآن رابطه برقرار کرده و دستکم سازگاری و عدم تضاد را ثابت کرد، این کار را تفسیر علمی میگوید.
د) اقسام تفسیرعلمی
در خصوص اقسام تفسیر علمی دیدگاههای مختلف و گوناگونی در میان اندیشمندان و قرآنپژوهان مطرح است که به برخی از آنها اشاره میشود:
- دیدگاه افراطی تفسیر علمی قرآن. این صورت افراطی نیز دو قسم است:
الف) استخراج علوم از قرآن. قائلان به این دیدگاه مثل زرکشی و غزالی معتقدند که همه علوم (علم اولین و آخرین) در قرآن هست و میتوان آنها را از قرآن استخراج نمود. زرکشی میگوید: ما من شیء الا و یمکن استخراج منه (زرکشی، 2، 181) هیچچیزی نیست مگر اینکه میتوان آن را از قرآن استخراج کرد. غزالی نیز معتقد است که در قرآن کریم همه علوم جمع است:... و فی القرآن مجامع علم الاولین و الاخرین...فتفکر فی القرآن و التمس غرائبه لتصادف فیه مجامع علم الاولین و الاخرین و جملة اوئله (غزالی، 1985 م، 1، 44- 47).
روشن است که این ادعا درست نیست، زیرا همهی علوم و ریزهکاریهای علوم، ظرافتها، فرمولهای فیزیک، شیمی و غیره در ظواهر قرآن وجود ندارد و استخراج آنها از قرآن کاری بیثمر و بیمعناست.
ه) دیدگاههای موجود درباره تفسیر علمی قرآن
- دیدگاه افراط (تحمیل و تطبیق نظریههای علوم تجربی بر قرآن)
در این دیدگاه افراد مانند طنطاوی و عبدالرزاق نوفل و... سعی دارند بهعنوان تفسیر علمی، نظریههای اثباتشدهای علوم تجربی و حتی فرضیههای علمی را بر آیات قرآن تطبیق کرده و تحمیل کنند و سعی دارند وقتی فرضیهای علمی را پیدا کردند در مقابل آن خاضع شده و آیات قرآن را با آن ارتباط دهند؛ مانند طنطاوی که در تفسیر خود بعد از تفسیر لفظی مختصری از آیات به شرح مباحث علمی میپردازد و به نظریات دانشمندان شرق و غرب استشهاد میکند تا مسلمانان را قانع کند که قرآن کریم پیش از همه به چنین مباحثی اشاره دارد (خرمشاهی، 1377،1، 693).
و عبدالرزاق نوقل نیز سعی دارد تا با تحمیل یافتههای علمی قرآن را تفسیر کند. ایشان در تفسیر آیه شریفه: هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها لِیَسْکُنَ إِلَیْها (اعراف/189). میگوید: نَفْسٍ واحِدَةٍ، یعنی پروتون و زَوْجَها، یعنی الکترون، لِیَسْکُنَ إِلَیْها، یعنی حالت آرامش که بین الکترون و پروتون برقرارشده است و درنتیجه این اتم از هم نمیپاشد و الکترون بهطور مرتب به دور مرکز اتم میچرخد (نوفل، 1976 م، 156).
این دیدگاه نیز نادرست است، زیرا روشی را که آنان در تفسیر آیات در پیشگرفتهاند نه با ظاهر آیات میسازد و نه بامعنی لغوی و یا اصطلاحی آیه سازگاراست. بهعبارتدیگر، اگر منظور از تفسیر علمی، تحمیل و تطبیق تئوریها و نظریههای علوم تجربی و مانند آنها بر قرآن باشد که این تفسیر به رأی است و نه تفسیر علمی، زیرا هم مخالف با ظاهر آیه است و هم ناسازگار بامعنی لغوی و اصطلاحی آیه، زیرا در هیچ کتاب لغت «نفس» را به معنی پروتون و «زوج» را به معنی الکترون نگرفته است.
- دیدگاه اعتدال
بر اساس این دیدگاه تفسیر علمی آن است که با استفاده از مباحث علم روز آیاتی که متضمن بعضی از مباحث علمی است تبیین شود، یعنی برای فهم و درک بهتر آیات قرآن و کشف معانی و مقصود خداوند از علوم روز استفاده شود و مفسر قصد استخراج علوم روز از قرآن را نداشته باشد. این نوع از تفسیر علمی که بهصورت اعتدالی بوده، بین مفسران رایج بوده و هیچگونه مشکلی ایجاد نمیکند (جمعی از نویسندگان (قریشی)، 1389، 24-25).
با پیشرفت علم و دانش بشری، ابعاد جدید از آیات علمی قرآن کریم برای بشر کشف میشود و این نهتنها مشکل در تفسیر آیات به وجود نمیآورد بلکه نشان از عمیق بودن آیات این کتاب الهی است که هرچه علم و دانش بشری پیشرفت کند، تازه برخی از زوایایی علمی آیات قرآن روشن میشود؛ مثلاً با کشف جاذبه زمین آیه مبارکه: اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها (رعد/2) را بهتر میتوان تفسیر کرد؛ و یا با کشف لقاح و بارور شدن ابرها و گیاهان توسط باد، آیه مبارکه: وَ أَرْسَلْنَا الرِّیاحَ لَواقِح (حجر/22) بهتر فهمیده و تفسیر میشود؛ زیرا در این آیه آبستن کردن گیاهان به وسیلهای باد بهروشنی بیانشده و حالآنکه بعد از قرنها علم بشر کشف کرده است که ابرها با بار مثبت و منفی در اثر برخورد باهم بارور میشوند و این کشف علمی مفاد آیات را برای ما روشتر میکند و منافات بامعنی و مفهوم آیات ندارد.
و) آسیبشناسی روش تفسیر علمی قرآن
رویکرد تفسیر علمی دارای مبانی ویژهای است. برخی از مفسران با اتخاذ مبانی غیرقابلدفاع، باعث پدید آمدن آسیبهای جدی در فهم قرآن و تفسیر آن شدهاند، برخی نیز با انتخاب روشی نامناسب در تفسیر علمی دچار افراط در تبیین آیات توسط یافتههای علمی شدهاند، گروهی نیز باوجود انتخاب روش و مبنای مناسب در مقام عمل دچار اشتباه شده و به خطا رفتهاند. حال با توجه به دیدگاههای که درباره تفسیر علمی قرآن بیان شد، روشن گردید که تفسیر علمی قرآن دارای آثار و پیامدهای مثبت و منفی است، بدین معنی که اگر تفسیر علمی را به معنی اصل قرار دادن قرآن کریم و فرع قرار دادن علوم تجربی بگیریم، ارتباط بین آیات قرآن و علوم جدید بر اساس ضوابط و قوانین مسلم علم تفسیر باشد، تفسیر علمی کاری است ارزشمند و راهی است برای پی بردن به یکی از وجوه اعجاز علمی قرآن کریم و طریقی است برای طرح قرآن در میان روشنفکران و نسل جدید و کسانی که میخواهند با نگرش نو به قرآن نگاه کنند. پرداختن به همه آسیبهای تفسیر علمی از عهدهی این نوشتار خارج است و ازاینرو، ما در این نوشتار به برخی از این آسیبها میپردازیم:
- تحمیل و تطبیق نظریه علوم تجربی بر قرآن
اگر تفسیر علمی بهگونهای باشد که علوم تجربی اصل تلقی شده و آیات قرآن فرع، در این صورت تفسیر علمی نهتنها کمکی برای فهم بهتر قرآن نخواهد بود بلکه موجب به تزلزل واداشتن استحکام قطعی آن خواهد شد. عظمت و شخصیت نازل کنندهی قرآن و جایگاه و حقانیت دین را از بین خواهد برد. بر همین اساس در تفسیر علمی قرآن، نباید با شتابزدگی گرفتار شد و احیاناً هر چیز که به ذهن مفسر برسد بر قرآن تحمیل کند (جمعی از نویسندگان (قریشی)، 28).
مرحوم علامه طباطبایی با آگاهی از آسیبهای این نوع از تفسیر (تفسیر علمی) در تفسیر المیزان تحت عنوان «وضع تفسیر در قرن حاضر و پیدایش روش تفسیر قرآن بر مبناى علوم طبیعى و اجتماعى» چنین میفرماید: در این اعصار مسلک تازهاى در تفسیر پیدا شد و آن این است، جمعى که خود را مسلمان مىدانند، در اثر فرورفتگى و غور در علوم طبیعى و امثال آن، که اساسش حس و تجربه است و نیز غور در مسائل اجتماعى، که اساسش تجربه و آمارگیرى است، روحیه حسىگرى پیداکرده، یا بهطرف مذهب فلاسفه مادى و حسى سابق اروپایى تمایل پیدا کردند و یا به سمت مذهب اصالت عمل متمایل شدهاند، آنها اشکالی که بر طریق مفسرین گذشته کردهاند که تفسیرشان تفسیر نیست بلکه تطبیق است، عیناً همین اشکال به خودشان وارد است. آنها بحثهای علمی و یا فلسفی را از خارج گرفته و بر مضمون آیات قرآن تحمیل میکنند و لذا تفسیر آنان سر از تطبیق درآورده است (طباطبایی، 1374، 1، 12).
- علمزدگی افراطی
رشد دانش و علوم تجربی در قرنهای هفدهم و هیجدهم که خود معلول برخی عوامل اجتماعی و فکری بود و نتایج حاصل از آنکه عمدهترین آنها تسلط بر طبیعت و استخدام آن در رفاه مادی انسانها بود، اعتقادات جدیدی را در تفکر غربی پدید آورد که میتوان از آن به علم باوری یا علمزدگی یادکرد. این پدیده بسیاری از مسلمانان سستعقیده را تحت تأثیر قرارداد و خاستگاهی شد که باور کنند تمام معارف و روشهای تحصیل آن باید محدود به معارف و روشهای علوم تجربی شود، بر همین اساس به سراغ قرآن رفتند بنا را بر این نهادند که معجزات و مسائل مطرحشده درآیات را با مطالب مطرحشده در علوم تجربی توجیه کنند و نتیجه آن جز پدید آمدن التقاط و تحریف چیزی دیگری نبود (جمعی از نویسندگان (قریشی)، 34). این نگرش، آنان را از بهرهگیری از دیگر منابع تفسیر غافل مینماید بهنحویکه تفسیر آنان بیشتر دایرةالمعارف از قوانین و اکتشافات علمی میشود تا اینکه تفسیر باشد.
نمونه آشکار از این آسیب را میتوان در تفسیر طنطاوی مشاهده کرد. او در تبیین اهمیت علوم طبیعی میگوید: علوم طبیعی همان علم توحید، همان علم دین، همان رسیدن به خداوند، پیشرفت ملتها و دوستی خداوند، خشیت از او، ترقی ملتها در دنیا وبرتری آنان در آخرت، رسیدن به مقام وجه اللهی است و نیل به اینهمه امور بدون بهرهگیری از علوم طبیعی امکان ندارد (طنطاوی، بیتا 17، 18).
به گفته مرحوم علامه: اینها نظریههای علمی را اصل مسلم گرفته و تجاوز از آن را جایز نمیداند و بدون آنکه مدالیل آیات بر آنها دلالت داشته باشد، آنچه از ابحاث علمی و یا فلسفی به دست آوردهاند را بر قرآن تحمیل کردهاند (طباطبایی، 1374، 1، 12). روشن است، نباید از دانشهای تجربی که حوزه مطالعات و کاوشهایشان محدود به حس و تجربه در امور مادی است، انتظار قدرت تفسیر و ارزیابی آنچه در خارج از این اتفاق میافتد را داشت.
- قطعی نبودن اکثر گزارههای علوم تجربی
دانش و یافتههای بشری چون بر اساس حدس و تجربه است قطعی نیست بلکه ابطالپذیر است، این ابطالپذیری در طول قرنها همواره به اثبات رسیده است. در طول قرنها برای مدتزمانی یک نظریه قطعی قلمداد میشده ولی بعد از مدتی نظریهی بهتری پیداشده و نظریهی قبلی را بهکلی باطل کرده است و خود جایگزین آن گردیده و بهعنوان نظریه و قانون علمی مبنای عمل دانشمندان قرارگرفته و این جریان هم چنان ادامه خواهد یافت.
تفسیر آیات قرآن با فرضیهها و نظریههای علمی که هرروز در حال تغییر، اصلاح و ابطال بود، مفسران علمگرا را به بزرگترین لغزش دچار ساخت و هنوز از تفسیر آیهای برابر یافتههای علمی فارغ نشده بودند که آن یافته اصلاح میشد و یا باطل میگردید و مفسران بهناچار یا باید بهاشتباه خود اعتراف میکردند و یا به تفسیر و توجیه جدید برای آیات موردنظر میپرداختند. اینگونه از مفسران به دلیل خوشبینی بیشازحد به دانش تجربی، بسیاری از یافتههای آن را قطعی تصور کردند و توجه نکردند که فرضیهها و نظریهها علمی را همواره قطعی و دائمی نمیتوان دانست، آنان باید توجه میداشتند که همه قانونها و نظریههای علمی پایدار و فراگیر نیستند، اعتماد به آنها نیاز بهدقت و تأمل دارد (جمعی از نویسندگان، 1396، 136-138).
برخی از قرآنپژوهان دراینباره میگویند: بهکارگیری ابزار علمی برای فهم معانی قرآنی، کاری بس دشوار است، زیرا علم (علم تجربی) حالت ثبات ندارد و با پیشرفت زمان، گسترش و دگرگونی پیدا میکند و چهبسا یک نظریه علمی که روزگاری حالت قطعیت پیداکرده، روز دیگر هم چون سرابی نقش بر آب، محو و نابود گردد. لذا اگر مفاهیم قرآن را با ابزار ناپایدار علمی تفسیر و توجیه کنیم، به معنای قرآن که حالت ثبات و واقعیتی استوار دارند، تزلزل بخشیده و آن را نااستوار میسازیم (معرفت، 1417، 6، 12). ازاینرو، معقول نیست که آیات قطعی قرآن کریم را بادانش که ثبات ندارد و ابطالپذیر است تفسیر نمود.
- ایجاد شک و تزلزل در ایمان و اعتقاد مردم نسبت به قرآن
ازآنجاکه علوم تجربی غالباً قطعی نیست، نظریهها و دادههای آن متزلزل است و بعد از مدتی تغییر مییابد و اگر قرآن را با علوم و دانش که متزلزل و غیرقطعی است تفسیر کنیم، پس از مدتی که آن نظریه علمی باطل و تغییر پیدا کند و نظریه جدیدی جایگزین آن گردد، مردم ایمانشان نسبت به قرآن متزلزل میشود (ذهبی، 1396 ق، 2، 391-494، جمعی از نویسندگان، 1389 (رضایی اصفهانی)،319)؛ و آنان خواهند گفت: از کجا معلوم این نظریهای قرآنی که توسط علوم تجربی از آیات استخراجشده است ثابت بماند و مانند سایر نظریات علمی تغییر نکند و حالآنکه در قرآن باطل راه ندارد و آنچه قرآن بیان میکند حق است متزلزل و ابطالپذیر نیست
- عدم توجه به سیاق آیات
زبان شناسان در بحث از معنای عبارت به دو سطح از معنا اشاره میکنند: معنای واژه و مراد گوینده. برای فهم مقصود گوینده، توجه به سیاق و بافت کلام ضروری است و بدون در نظر گرفتن بافت کلام گوینده رسیدن به مقصود آن امکانپذیر نخواهد بود و اینیک امر عقلایی است لذا بدون توجه به سیاق آیات یکی از عوامل درافتادن به تفسیر نادرست از هر کلام و ازجمله قرآن است. بهعبارتدیگر، تعیین مراد گوینده در خیلی از موارد تنها با توجه به سیاق امکانپذیر است از نمونههای که در این زمینه میتوان بدان اشاره کرد تفسیر نادرست از آیههای ذیل است:
- سلطان را در آیه مبارکه: یا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ تَنْفُذُوا مِنْ أَقْطارِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ فَانْفُذُوا لا تَنْفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطان (الرحمن/33)؛ به علم معنا کردهاند، گفتهاند که معنای آیه این است که انسان با علم و دانش توان رفتن به فضا و صعود به ماه را یافته است. این در حالی است که این آیه در سیاق آیات قرار دارد هدف آن این است که جن و انس توان قرار از قدرت و حکومت الهی را ندارد و همیشه در تحت قدرت اوست.
- دابه را در آیه مبارکه: وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ (نمل/82). به ماهواره تفسیر و معنا نمودهاند، درحالیکه این آیه در سیاق آیات است که نشانههای قیامت را بیان میکند و با این سیاق سازگاری ندارد.
- آیات: یَوْمَ تَکُونُ السَّماءُ کَالْمُهْلِ، وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ (معارج/8-9). را بهروزی تفسیر نمودهاند که هواپیماهای جنگنده با ابزارهای جنگی مخرب آتشزا واتمی در آسمان پدیدار میشود و همهجا را به آتش میکشند (اسعدی و همکاران، 1390، 1، 473) این آیه در سیاق آیات است که درباره ترساندن مکذبین به کیفر عذاب شدید است و باهم سازگاری ندارد؛ و نمونههای فراوان دیگری که از ذکر آنها صرفنظر میشود.
- انتظار بیشازحد از قرآن
در رویکرد بعضی از مفسران علمی، این تلقی اکثری از دین و قرآن وجود دارد که تمام مباحث علمی در قرآن وجود دارد و چنین تلقی گسترده و انتظار بیشازحد از قرآن، اگرچه در مقام تئوری نیکو و جذاب است، اما در مقام عمل، آن هنگام که تحقق نمییابد، موجب سرخوردگی و شکست میشود و برخی افراد که به طرح این ادعا که همه علوم در قرآن است، برخی مطالب علمی را بدون اینکه هیچ ربطی به آیه داشته باشد و یا به بهانهی دلالتی موهوم به قرآن نسبت دادهاند، مثلاً: ذی القرنین را اشاره به علم و صنعت میداند (همان، 470-471)؛ و یا برخی (اثقال) در آیه: وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقالَها (زلزله/2) را به استخراج نفت و گاز، تفسیر کردهاند (رفیعی، 1379، 270) هر چند که اشارات در قرآن وجود دارد که همهچیز در قرآن کریم هست مثل آیه مبارکه: وَ نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْء (نحل/89) ما قرآن را بر تو نازل کردیم درحالیکه بیانگر هم چیز است؛ و آیه مبارکه:ما فَرَّطْنا فِی الْکِتابِ (انعام/38)؛ ما هیچچیز را در قرآن فروگزار نکردیم؛ و آیه مبارکه: لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلَّا فِی کِتابٍ مُبِین (انعام/59)؛ هیچ تر و خشک نیست مگر اینکه در قرآن کریم وجود دارد.
افزون بر این آیات، روایاتی نیز مؤید است که همه علوم در قرآن وجود دارد. مثل روایت منسوب به علی علیهالسلام که حضرت فرمود: وَ سَلُونِی عَنِ الْقُرْآنِ، فَإِنَّ فِی الْقُرْآنِ بَیَانَ کُلِّ شَیْءٍ وَ فِیهِ عِلْمُ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِین (هلای، 1405،2، 942) از من در مورد قرآن بپرسید، زیرا در قرآن بیان همهچیز است و در او علم اولین و آخرین وجود دارد. ابن مسعود که میگوید: من اراد علم الاولین والآخرین فلیتدبر القرآن (ابن حجر، 2000 م، 146). کسی که علم اولین و آخرین را میخواهد باید در قرآن تدبر کند. به اعتقاد قرآنپژوهان، همه علوم بشری در قرآن وجود ندارد و چنین ادعای هم درست نیست زیرا چنین ادعای خلاف بداهت است. آیه شریفه نیز قید لبی دارد، یعنی هر چیزی که در رابطه با هدایت بشر است در قرآن و جود دارد (جمعی از نویسندگان (رضایی اصفهانی)، 1389، 319)؛ و نه اینکه تمام فرمولها و ریزکاریهای علوم در قرآن ذکرشده باشد.
اما روایات: روایت منسوب به علی علیهالسلام، در غیر از کتاب سلم بن قیس در هیچ کتب معتبر روایی ذکر نشده است و کتاب سلم بن قیس ازنظر سند معتبر نیست؛ و روایت ابن مسعود نیز که کلام خود ایشان است و نه روایت، بنابراین ادعای استخراج علوم از قرآن درست نیست و این مبنا که همه علوم (فرمولهای وریزکاریهای علوم) از قرآن استخراج میشود مخدوش است.
- فراموششدن هدف اصلی قرآن (هدایت)
یکی از آسیبهای تفسیر علمی این است که هدف اصلی قرآن که تربیت انسان و هدایت او بهسوی خداست فراموش میشود (جمعی از نویسندگان (رضایی اصفهانی) 1396، 358). قرآن صرفاً بهعنوان یک کتاب خشک و بیروح علمی معرفی شود. درحالیکه آوردن مطالب علمی بیشازحد در لابهلای تفسیر قرآن موجب میشود که هدف اصلی آنکه تربیت، تزکیه انسان و هدایت اوست فراموش شود. بهعبارتدیگر تفسیر علمی سبب سوء فهم از قرآن و وظیفه آن میشود و گمان میشود که قرآن تنها برای بیان علوم آمده است (رفیعی، 1379، 2، 265).
هدف قرآن، تربیت معنوى انسان است و در این راه لازم نیست همه معارف تجربى و غیرتجربی را براى بشر بیان کند. قرآن کتاب هدایت و انسانسازی است. برای هدایت بشر نازلشده است تا انسانها را از گمراهی و ضلالت بهسوی سعادت و رستگاری هدایت کند. نور است تا بشر را از تاریکیهای جهل و نادانی خارج کند و بهسوی نور و روشنایی رهنمون سازد. قرآن کتاب علمی نیست، کتاب ریاضی، اقتصاد، فیزیک، شیمی، فلسفه، کیهانشناسی، زمینشناسی و... نیست و اگر به برخی از مطالب این علوم در قرآن اشارهشده است، اگر از زمین و آسمان، ماه و خورشید، انسان و دیگر پدیدههای طبیعی و آفرینش آنها سخن میگوید، همه نشانهای برای شناخت خدا و ایمان به آخرت معرفیشده، این در راستای هدف اصلی نزول قرآن که همان هدایت انسانهاست است.
اما متأسفانه برخی از مفسران بدون توجه به این مسئله مهم، صرفاً با نگاهی علمی و تجربی به مباحث علمی قرآن میپردازند و از هدف اصلی قرآن غافل میمانند درحالیکه آنچه در تفسیر علمی باید موردتوجه قرار گیرد، تبیین ارتباط بین موضوعات علمی مطرحشده در قرآن و هدف اصلی قرآن است.
- تقدس زدایی از اعمال عبادی
ازجمله آسیبهای تفسیر علمی این است که قداست از اعمال عبادی کاسته شود وبیان حکمتهای علمی که از سوی برخی مفسران علمی برای تشریع عبادات مطرحشده است باروح عبودیت و معنویت سازگاری ندارد مثلاً گفتهاند که نماز یک نوع ورزش است و همچنین برای هریک از نماز، روزه و وضو و... فلسفههای پزشکی به لحاظ سلامت جسمانی بیان کردهاند که اگرچه ممکن است در برخی موارد بتوان آن را بهعنوان حکمتی از حکمتهای برخی اعمال پذیرفت ولی در بیشتر موارد باروح عبادت و بندگی سازگاری چندانی ندارد (جمعی از نویسندگان، 1396، 165).
آسیبهای دیگری نیز برای روش تفسیر علمی ذکرشده است که از عهده این نوشتار خارج است و فقط به ذکر برخی از عناوین آنها اکتفا میشود مثل تعمیم نا بهجا دریکی بودن کتاب تکوین و تشریع، مطلقانگاری علم، تعمیم صلاحیت علم در تفسیر آیات هستی شناسانه، عدم توجه به استعمال واژههای قرآن، پراکندهگویی، تطبیق مطالب غیرعلمی با تصور علمی بودن بر قرآن، غیب زدایی (انکار وحی، قیامت، معجزات، ملائکه، جن و شیطان) زیرا امور غیبی قابل تجربه و مشاهده نیست و...
نتیجهگیری
تفسیر علمی یکی از پدیدههای نوظهور در تفسیر معاصر و اسباب برای سازگاری قرآن و علوم است. این شیوهی تفسیری مانند همه شیوهها و روشها دیگر تفسیری از خطا دور نمانده است و برخی مفسران آن در مبنا، روش و تطبیق به خطا رفتهاند و بعضاً پیامدهایی منفی نیز به دنبال داشته است. با توجه به اینکه وجود آیات و گزارههای علمی در قرآن انکارناپذیر است ولی با تأمل در تمام آسیبهای برشمرده شده و نیز پیامدهای که برای آن ذکرشده است، واضح و آشکار میشود که عدم رعایت معیارها و قواعد تفسیری در رویکرد علمی، موجب بروز آسیبها میگردد. وقتی تحمیل و تکلف بر آنچه در قرآن نیست، بر قرآن میشود یا رویکرد علمی بر مبانی نا متقین نهاده میشود و یا تفسیر به رأی صورت میگیرد یا با تحلیل سطحی، به دهری گری و مادیگرائی منتهی میشود و یا تفسیر بدون مبنا و معیار و بلکه ذوقی و نامعقول میگردد و... همگی حکایتگر آسیبهای است ناشی از تأویل و تفسیر بیضابطه، وگرنه، نفس رویکرد علمی، هیچگاه سبب آسیب در فهم قرآن نمیشود. بلکه رویکرد اعتدالی با رعایت ضوابط، تعمق و توسعه فهم بشری از قرآن را در پی خواهد داشت.