مقدمه
یکی از بهترین و بارزترین برنامههای تربیتی کارآمد و مطلوب عبادت است، چون عبادت نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد و سبب رشد و کمالات اخلاقی و تربیتی انسان میشود؛ زیرا عبادت و تقید و تعبّد به مبانی اعتقادی و تربیتی است که استحکامبخش پیوند همیشگی انسان باخدا است.
عبادت و معنویت، برخاسته از فطرت پاک و بیآلایش وجود انسان و جوهره ذاتی و حقیقی است. عبادت و پرستش سرلوحه تعالیم همه انبیا و سفیران الهی و نشانه ایمان و عبودیت انسانهاست.
عبادت همان پیوند است که میان بنده و خدا وجود دارد و الزامآور است که همه فروع و شعبههای تربیت از آن سرچشمه میگیرد.
عبادت بدین معنا همه زندگی را شامل و پرتو میافکند، زیرا اسلام این حقیقت را بهدرستی درک کرده و به این لحاظ عبادت را پایه اصلی قرار داده و آیین زندگی را بر شالوده آن پایهریزی کرده است و در بسیاری از آیات قرآن، صفت «عبد» برای انبیاء و صالحان ذکر گردیده است و بهعنوان بهترین اوصاف معرفیشده است.
بالاتر از آن هر انسان مؤمن مکلّف در مقام خواندن تشهد نماز حداقل روزانه نه بار بهترین خلاق خدا را با وصف عبودیت یادآوری میکند و آنقدر اهمیت دارد که درود و سلام بر صالحان را باید به رسالت بر زبان و دل جاری کند و این اهمیت بیانگر این واقعیت است که مراتب عبودیت مقدّم بر مراتب رسالت است.
اصول هویت دینی با اقامه فریضه نماز شکل میگیرد. با هجوم امواج رسانهای غرب و موجهای توفنده جهانیشدن داشتن هویت دینی و ملی نقش مهمی در جهت مقابله با این امواج ایفا مینماید. لذا اهمیت عبادت، اقامه نماز سیاسی - عبادی و هویتبخش از مرز یک واجب شرعی در عرصه خصوصی زندگی عبور مینماید و به ابزار و سلاح دفاع از هویت دینی و ملی در مقابل امواج تهاجم بیگانگان تبدیل میگردد.
ازاینرو گفتمان هویتبخش دین و باور به اقامه فریضه هویتبخش نماز پیوسته و سینهبهسینه و نسل به نسل باید به بازتولید خود بپردازد. برهمگان نیز مبرهن است که نقش اصلی را درباز تولید گفتمان دینی و الهی برعهده اهالی فرهنگ و اندیشمندان است.
در مقاله پیش رو در پی پاسخ به سؤالات زیر هستیم:
نماز چه نقشی را در هویت اخلاقی وتربیتی بازی میکند؟! و چرا هویت دینی ارتباطی ناگسستنی با نماز دارد؟! لذا نماز مؤلفه اصلی تربیت دینی انسان در عرصههای مختلف فردی، اجتماعی و فرهنگی است و جامعه اخلاقی در سایه گفتمان هویتبخش نماز و دین شکل میگیرد.
تأثیر نماز در تربیت
نماز بهعنوان مؤلفه اصلی تربیت دینی نقش اصلی را در ایجاد هویت دینی ایفا مینماید. واژه تربیت نیز از آنجایی اهمیت پیدا میکند که نماز نقشی تربیتی در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد و تداوم این نقش تربیتی منجر به هویتیابی دینی میگردد.
اهمیت طرح مسئله
فریضه نماز بهعنوان نماد و مشخصه اصلی اسلام سیاسی کانون توجه غرب بوده است. آنان در امپراتوری رسانهای خود هرجت که میخواهند تصویری خشن از مسلمانان نشان دهند صفهای طویل نماز جماعت آنان را در کنار صحنههای انفجار و ترور نشان میدهند. ارائه هویتی تمدن ستیز از مسلمان نمازگزار در فیلمهای سینمایی و هالیوودی نیز دنبال میگردد. این همان تصویر تحقیرشدهای است که رودلف والنتیو در فیلم معروف «شیخ» ارائه میدهد و این تصور هنوز باقی است. در پس همه این تصاویر تهدید مربوط به جهاد (jihad) پنهانشده است؛ یعنی تصویری که روزی مسلمانان دنیا را تسخیر کنند.
نماز بهعنوان نماد عبودیت خدا و نفی سلطه هر موجود غیرالهی پیام اصلی دین است. اثرات اجتماعی و فرهنگی آن در نمازهای جمعه و جماعات بروز بیشتری مییابد. ارتباط متقابل، تعامل و گفتگو میان مسلمانان همعقیده که بهقصد قربه الی الله در صفی واحد گردآمدهاند در انجام این فریضه الهی است که جنبه عملی به خود میگیرد. عملکرد رسانههای ارتباطی در بازتاب فریضه نماز یک کنش فرهنگی هوشمندانه را میطلبد که بتواند مخاطبین و مخصوص نسل جوان را به وادی عمل به فریضه نماز ترغیب نماید. در اینجا نقش تربیتی و هدایتی رسانههای ارتباطی برجسته میگردد. رسانه ارتباط بین هویت و نماز را برجسته میکند و اینکه نماز چه نقشی را در گفتمان هویت بازی میکند؟ چرا هویت دینی از مباحث عمده مربوط به هویت است؟!
تبیین مفاهیم اصلی
- هویت انسانی
منظور از هویت انسانی این است که انسان چه چیزی است. در میان موجودات هیچ موجودی بهاندازه انسان نیازمند شناخت و تفسیر نیست. انسان با همه قابلیتها، امکانات و استعدادهایی که خداوند در وجودش به ودیعه نهاده است، آنچنان سیستم پیچیدهای است که شناخت وی علم و دانایی بسیاری میطلبد. انسان دارای سه هویت فردی، قومی و ملی و هویت باطنی است. هویت فردی به ویژگیهای خاص انسان که او را از دیگر انسانها متمایز میسازد، اشاره دارد. در شناخت این هویت عواملی همچون خانواده، اقلیم ریشه و تبار خانوادگی و غیره مؤثرند.
هویت ملی و قومی، هویتی فرهنگی است. هویت ملی از بستر فکری و ایدئولوژیک و مبانی اعتقادی و دینی و عواملی همچون زبان، سرزمین و تاریخ ریشه میگیرد؛ اما هویت باطنی هویت وجودی اوست و در شناخت این هویت به نیت الهی در خلقت انسان توجه میشود. خدایی که انسان را آفریده است بهتر بر حقیقت وجودی انسان و شناساندن هویت واقعی او وقوف دارد. پس باید چگونگی خلقت انسان و هدف از خلقت او تبیین گردد.
هویت مجموعهای از علائم آثار مادی، زیستی، جامعهای، فرهنگی و روانی است که موجب شناسایی فرد از فرد، گروه از گروه یا اهلیتی از اهلیت دیگر (فرهنگی از فرهنگ دیگر) میشود. هویت را در مقیاس فردی بنا به تقدم تاریخی به هویت خونی، هویت خاکی و هویت فرهنگی تقسیم میکنند. هویت دینی بخشی از هویت فرهنگی است.
هویت، آگاهی از خود و ویژگیهای مشترک در زمینههایی مانند طبقات اجتماعی، مذهب، قومیت و جنسیت است. امروزه انواع مختلفی از هویت مانند هویت علمی، قومی، جنسی و منطقهای وجود دارد. آخرین موج هویتسازی که در حال حاضر در جهان مطرحشده «هویت جهانی و بینالمللی» است که بهواسطه ارتباطات، تعاملات و مبادلات انسانی در سطح دنیا وجود دارد.
در گزارش کنفرانس جهانی یونسکو (مکزیکوسیتی 1982) در مورد سیاستهای فرهنگی تعریف مناسبی از هویت به شرح زیر ارائه گردید؛
«هویت هسته مرکزی شخصیت فردی و اجتماعی انسان است و میتواند به اعمال و تصمیمات فردی و جمعی شکل داده و روندی را به وجود میآورد که یک جامعه را در عین حفظ مشخصات خودش قادر به توسعه سازد».
امروزه بحثهای مربوط به هویت، بحران هویت، هویت دینی و آگاهی دینی به دلایل تاریخی، روابط نامتناسب قدرت بین فرادستان و فرودستان در عرصه جهانی در کانون توجه قرارگرفته است. در جوامع انقلابی و در حال گذار که دارای هویت دینی هستند از هویت دینی در ساخت کلی اجتماع و تحکیم هویت در حال تحول جامعه استفاده میشود. در جامعه دینی هویت دینی خط قرمز ارزشهاست و فریضه نماز اصلیترین نماد هویت دینی است.
ازاینرو به تبیین مفهوم دین بهعنوان یک امر قدسی و از طرف دیگر بهعنوان یک عنصر بنیانی هویتساز میپردازیم.
- دین
کاربردهای قرآنی دین از تنوع زیادی برخورداراست که از آن جملهاند: جزا، حساب، قانون، شریعت، طاعت و بندگی، تسلیم و انقیاد، اسلام، روش و رویه، توحید و خداپرستی. (رک: طریحی،76 و 77؛ راغب اصفهانی:75؛ قرشی:380 و 381) تعریف اصطلاحی دین، غالباً برخاسته از دیدگاههای خاص الهیاتی، فلسفی، اجتماعی و روانشناختی کسانی است که به تبیین دین در چارچوب اندیشهها و اهداف خود پرداختهاند.
«دین مجموعهای از عقاید، اخلاق، قوانین فقهی و حقوقی است که از ناحیه خداوند برای هدایت و رستگاری بشر تعیینشده است».(جوادی آملی،1390: 19)
در این رویکرد، قلمرو دین شامل همه امور زندگی انسان، اعم از مسائل فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، دنیوی و اخروی میشود. اگر به تأسی از دکارت در پی آن باشیم که برای تعریف یک مفهوم به دنبال وضوح و تمایز باشیم، باید گفت که در تعریف دین با مشکلاتی مواجه خواهیم بود. براین اساس تفکیک میان تمایز مفهوم دین و وضوح مفهوم دین ضروری است. در تعریف دین یک بخش سلبی و یک بخش ایجابی وجود دارد. بخش سلبی آن به تمایز مفهوم دین مرتبط است و بخش ایجابی بهوضوح آن ارتباط پیدا میکند.
دین مفهومی متمایز از معنویت، زیستن اخلاقی، عرفانی نگری، تعبد، ایمان، خشکهمقدسی، خرافهپرستی است. این هفت مفهوم مفاهیم نزدیک به دین هستند ولی یقیناً دین نیستند. لذا ثابت میشود که مثلاً دین خشکهمقدسی و یا خرافهپرستی نیست.
در عرصه وضوح تعریف دین باید تعریفی از دین ارائه شود که نه مانع افراد باشد، نه جامع اغیار، نه خوشبینانه باشد و نه بدبینانه.
رابطه دین و هویتیابی انسان
جهت ایضاح مسئله واحد تحلیل خود را انسان و هویتیابی او از طریق دین قرار میدهیم.
نقطه عزیمت هویتیابی دینی فطرت انسان است. فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ. (روم: 30) انسانها دارای فطرت خداشناسی و فطرت عبادت هستند، لیکن این احساس گاهی بهصورت شعور ناآگاهانه و گاهی با کمک وحی به شعور آگاه تبدیلشده و بهسوی کمال حرکت میکند. حرکت هدفمند انسانها در مسیر فطرت، فصل مشترکی را در بین آنان ایجاد مینماید که در عرصه زندگی اجتماعی نیز خود را بروز میدهد، دغدغه مشترک به هویت مشترک میل پیدا میکند که ما این هویت مشترک را هویت دینی مییابیم.
هویت دینی، خود مؤلفهای از واحدی بزرگتر به نام هویت فرهنگی است. در تکاپوی هویت بخشی دین به نسل جوان نمیتوان حرکت را با انقطاع شروع کرد و از گذشته تاریخی و فرهنگ کهن یک ملت برید؛ بنابراین در تکاپوی کمال بهسوی آینده از منظر فرهنگی باید نگاهی به گذشته داشت.
دین اصلیترین نقش را در شکلگیری تمدن بشری داشته است. نام انسان بانام دین در تاریخ کهن بشری گرهخورده است. ماکس وبر جامعهشناس شهیر آلمانی با نگارش کتاب «اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری» به ایضاح مبسوط نقش دین در شکلگیری تمدن صنعتی غرب پرداخته. لذا پرداختن به نقش دین در شکلگیری هویت فرهنگی و دینی یک ملت شایسته توجه است. نماز که در لسان رسول خاتم (ص) ستون دین است، الگوی رفتاری مبتنی بر وحی الهی است. با لحاظ نمودن فریضه نماز، دین به مؤلفهای هویتبخش تبدیل میگردد. لذا به تبیین مفهوم نماز نیز میپردازیم.
- عبادت
«عبادت در لغت به معنای اطاعت خاضعانه است که بنابراین هر نوع اطاعت و پیروی کردن عبادت نیست، بلکه تنها طاعت و پیروی همراه با خضوع و تسلیم عبادت است». با توجه به این، هر کاری که بهقصد اطاعت و پیروی همراه با خاضعانه از دستورات خداوند متعال انجام شود، عبادت است. عبادت، به معنای اظهار ذلت، عالیترین نوع تذلل و کرنش در برابر خداوند است. (قرائتی،1386: 19)
اما عبادت در معنای دیگری نیز به کار میرود؛ عبادت در این معنا به هر نوع کاری که بهقصد اطاعت و پیروی از خدا انجام شود اطلاق نمیشود، بلکه تنها به کارهای اطلاق میشود که فینفسه بیانگر عبودیت و بندگی هستند. بهعبارتدیگر، عبادت به معنای دوم به کارهای اطلاق میشود که انسان ازآنجهت که بنده خدا است آنها را انجام میدهد. درواقع، این افعال: «بهمنظور اظهار عبودیت و بندگی و نهایت خضوع و تسلیم در برابر خداوند و بهقصد تقرّب به او انجام میشود».
جلوههای عبادت
عبادت اقسام مختلفی دارد که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) نماز
نماز بهعنوان یک فریضه الهی، کنشی هویتبخش است و در درجه اول به یک بنده مؤمن که فقط در مقابل خدا سر طاعت فرود میآورد، هویت دینی میبخشد. تسلیم و طاعت در برابر خدا مستلزم ایستادگی در مقابل هرگونه نظام سلطه است که آزادی انسانها را هدف قرار میدهد؛ بنابراین سجده و طاعت در برابر ذات اقدس الهی مستلزم آزادی از هرگونه نظام سلطهای است که انسانها را به بند میکشد. نماز بهعنوان نماد بندگی انسان در مقابل خدا با نیت قربه الی الله آغاز میگردد و خداوند به بزرگی و عظمت یاد میشود (اللهاکبر.) اوست که پدیدهها و انسان را هستی بخشیده و بازگشت همه بهسوی اوست. عبارت اللهاکبر 85 مرتبه در نمازهای یومیه تکرار میگردد و در آن ضمن یاد کردن خدا به عظمت و بزرگی خط بطلان کشیدن بر طاغوت و هرگونه ساختار سلطه گری است که انسانها را برخلاف فطرتشان که آزادی از بندگی غیر خدا خلقشدهاند، به بند میکشاند. آنجا که در سوره حمد «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» میگوییم، بر پرورش و آفرینش هستی و جهان به دست مقتدر خداوند تأکید مینماییم و بر هویت بندگی خود در مقابل خدا تأکید مینماییم. خداوند سایه رحمتش را بر همگان گسترده و در توبه را بر روی غفلت کنندگان باز گذاشته. نمازگزار تنها چنین خدایی را پرستش میکند و تنها از وی کمک میخواهد.
فریضه نماز ضمن اینکه یک کنش فردی جهت ارتباط با ذات اقدس الهی است دارای سویههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و سیاسی نیز است. همگرایی این مؤلفههای متأثر از نماز منجر به ایجاد یک هویت مشترک برای تمام برپادارندگان این فریضه الهی میگردد که برخی از آنان تبیین میگردد.
نماز نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد، اگر ما به آیات قرآن مجید و سیره تربیتی معصومان (ع) بهدقت نگاه کنیم بهخوبی میفهمیم که نماز آثار فراوان مادی و معنوی را به همراه دارد، در همین زمینه قرآن مجید میفرماید: «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ۗ...؛ نماز را بر پادار که نماز (انسان را) از زشتها و گناه بازمیدارد». (عنکبوت: 45)
و در آیه دیگر میفرماید: «اقم الصلاه لذکری؛ نماز را برای یاد من به پادار». (طه: 14)
این آیه میفرماید: علت غایی برای همه عبادتها یاد خدا است، ازنظر زبان و یا دل، کسی که به یاد خدا باشد مرتکب گناه نمیشود و اینچنین نمازی انسان را از گناه و پلیدی نگه میدارد ولی عملی عبادی که تنها صورتی از نماز داشته باشد از چنین خاصیتی بیبهره است.
قرآن کریم در آیه دیگر میفرماید: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِینَ؛ از صبر و نماز یاری جویید (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجّه به پروردگار، نیرو بگیرید) و این کار جز برای خاشعان گران است». (بقره:45)
فخر رازی در تفسیر کبیر میگوید: «وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ...؛ مراد از عصر، نماز عصر است» و در آنجا چند قولی دیگر را هم نقل میکند، ولی ازنظر امام خمینی (ره) مراد از عصر، عصر ظهور امام زمان (عج) است زیرا عصر را به معنای عصاره میدانند یعنی عصاره امام زمان: اما نظر فخر رازی آن است که مراد از «والعصر» نماز عصر است و یک روایت هم از پیامبر اکرم (ص) بهعنوان دلیل میآورد و میگوید:
یک روز، یک زن، صیحه زنان، آمد خدمت پیامبر اکرم (ص) و عرض کرد: یا رسولالله! همه اصحاب بیرون بروند من با شما کار دارم. پیامبر اکرم (ص) به اصحاب فرمود: شما بیرون بروید و دنبال مطلب را چنین ادامه میدهد و میگوید: زن گفت یا رسولالله من زن شوهرداری بودم و زنا دادم و از این زنا آبستن شدم و بچه که از زنا به دنیا آمد و او را در خمیره سرکه خفه کردم و سرکه نجس شده بود او را هم به مردم فروختم. پیامبر اکرم (ص) در جواب آن زن فرمود: به گمانم نماز نمیخوانی: «إنّى ظَنَنتُ أنَکِ تَرَکتِ صَلاَةَ العَصر» پیامبر اکرم (ص) فرمود: میدانی چرا در این چاه افتادهای چون نماز نمیخوانی».
آثار تربیتی نماز
از این آیات و روایات معصومان دو چیز را میتوان برداشت کرد یکی جنبة منفی و دیگری جنبة مثبت، اما جنبة منفی این روایت میگوید آن زن که نماز نخواند و یا آن مرد که نماز نمیخواند در چاه میافتد و بعضی موقع انسان در چاه که نمیتوان آن را از چاه بیرون آورد یعنی کاری میکند که آبروی پنجاهسالهاش را میبرد اگر زن یا مرد در زنا یا لواط و به بعضی از گناهان کبیره دچار گردد نهتنها حیثیّت خودش را به باد داده بلکه شخصیت اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی خود را نیز برده است.
اما جنبة مثبت روایت این است که اگر یک مرد و یا یک زن نماز بخواند و به نماز اهمیت بدهد و نمازش را ترک نکند و این نماز او را از گرفتار شدن به لغزشهای اخلاقی، فرهنگی و تربیتی نجات میدهد، قرآن مجید هم همین را میگوید: «و استعنوا بالصبر و الصلاه؛ از صبر و نماز یاری جویید». (بقره:45)
پیشوایان دینی ما درباره نماز بسیار سفارش کردهاند پیامبر اکرم (ص) موقع رحلتش مرتب میفرمود: «امتی الصلاه و ما ملکت ایمانکم؛ یعنی به دو چیز خیلی اهمیت بدهید: یکی به نماز، دیگری به زیردست امت من». (طبقات الکبری 2: 195)
همچنین امام صادق (ع) نزدیک رحلتش تمام بستگانش را جمع کرد و فرمود: «کسی که نمازش را سبک بشمارد شفاعت ما اهلبیت شامل حال او نمیشود».
همه ما میدانیم که راه نجات ما داخل شدن در بهشت در سایه شفاعت اهلبیت ممکن است ما باید با شفاعت اهل بین وارد بهشت شویم و امام صادق (ع) میفرماید کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما اهلبیت شامل حال او نمیشود، نه اینکه نماز نمیخواند بلکه نماز میخواند ولی نماز را سبک میشمارد و سهلانگاری در نماز میکند و اهمیت به نمازش نمیدهد.
به همین مضمون روایت از پیامبر اکرم (ص) داریم که میفرماید: «کسی که نمازش را سبک شمارد شفاعت ما شامل حال او نمیشود».
- تأثیرات اخلاقی نماز
دوری از گناه، تقویت نیروی تحمل مصائب و سختیها، ادبآموزی، کبر زدایی، احترام به حقوق دیگران، دوری از غیبت و تکبر، معاشرت بری از خشونت با مردم و پایبندی به عدالت از پیامدهای مثبت اخلاقی نماز است.
همگرایی مؤلفههای فوق منجر به ایجاد هویتی باصفت دینی میگردد حال اگر صفات اخلاقی فوق بهصورت فصل مشترک افراد یک جامعه درآید در این صورت آن جامعه دارای هویت دینی میگردد.
از دیگر ویژگیهای اخلاقی نمازگزاران که کنشی معطوف به جمع است رعایت امانت و وفای به عهد نسبت به دیگران است. وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ (المعارج: 32)
البته امانت مفهوم وسیعی دارد. هر یک از نعمتهای الهی امانتی از امانات او هستند. پستهای اجتماعی و مخصوصاً مقام حکومت از مهمترین امانات است خیانتدرامانت جزء زشتیها و بدیهاست که هرگز باروح نمازگزار سازگار نیست.
- تأثیرات اجتماعی نماز
یکی از جنبههای اجتماعی نماز که در ایجاد هویت مشترک برای مؤمنان مؤثر است نظم و انضباط در امور است. قرآن کریم دراینباره میفرماید: «فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ ۚ إِنَّ الصَّلَاةَ کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَابًا مَوْقُوتًا. نماز را برپا دارید که بهراستی نماز وظیفه ثابت و معینی است برای مؤمنان». (نساء: 103)
برگزاری نماز بهصورت جماعت و فرادا در ساعات معینی از شبانهروز و بهسوی یک قبله مشترک، وحدتی در عین کثرت است که شرط عملی شدن آن انضباط در امور و پیامد طبیعی آن، هم اجتماعی شدن و هم وحدت است.
نمازگزاران در عمل معطوف به اجتماع خود حق معلومی از اموالشان را برای تقاضاکنندگان و محرومان در نظر میگیرند، «وَالَّذِینَ فِی أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ لِلسَّائِلِ وَالْمَحْرُومِ ». (معارج:24 و 25) مهمترین عامل این کنش اجتماعی نماز است. نماز به نمازگزار میگوید حقوق دیگران را استیفا کن. باخدا رابطه ایجاد نما و وقتی باخدا رابطه پیدا کردی رزق را از او میطلبی. مسلمان نمازگزار برخی از الفاظ ذکر را جمع بر زبان میآورد مثل «نعبد» یا «نستعین». متکلم مع الغیر آوردن دعاها و خیر دیگران را خواستن و دیگران را در خیر خود سهیم دانستن، انسان را وامیدارد به اینکه در مسائل اقتصادی هم دیگران را فراموش نکند.
- تأثیرات سیاسی نماز
مسجد در صدر اسلام هم کانون عبادت و یاد خدا بود و هممکان تجهیز سپاه برای جهاد، ساماندهی به امور جاریه شهروندان، محل جمعآوری وجوهات شرعی و مالیات بر دارایی و هم تریبون سیاسی مذهبی جهت روشنگری شهروندان.
ادای نماز به جماعت و نمازهای جمعه که امام با تشریفات خاص به ادای نماز و ایراد خطبهها میپردازد و شهروندان را به رعایت تقوا و انضباط در امور فرامیخواند دارای سویههای دقیق سیاسی و فرهنگی است. در اینگونه جماعات اجماعی بین مسلمین جهت پرداختن به معضلات گریبان گیر جامعه اسلامی شکل میگیرد. با تأثیرپذیری از فلسفه نماز و نمازهای جماعات و جمعه است که امام خمینی (ره) سیاست را علم هدایت انسانها به صراط مستقیم و در حقیقت راه و روش انبیا (ع) میداند.
نکته قابلتوجه این است که صفهای نماز جمعه و جماعات مسلمین نیز بیشترین پوشش خبری و رسانهای دولتهای غربی را به خود اختصاص داده است و هر جا که درصدد هجمه تبلیغاتی و سیاسی به مسلمین هستند نمازگزاران اهل جمعه و جماعت را به خشونت متهم مینمایند. برجسته نمودن نقش سیاسی نماز در جهان ارتباطات امروزه مسئلهای پیش روی کارشناسان و رسانههای ارتباطی یک دولت دینی است که درصدد تقویت هویت دینی جامعه دیندار است.
تأمل و اندیشه در تکتک آیات و عبارات و انکار در نماز پیوسته یاد نمودن خداوند به یکتایی، عظمت و بزرگی و بخشندگی و مهربانی است. برای عملی نمودن این ذکرها درصحنه زندگی باید دست را بر سینه شیاطین درون و برونزد و در عرصه زندگی اجتماعی و فردی سلطهستیزی نمود. تفسیر امام خمینی (ره) از نماز و هسته اصلی آن یعنی سوره حمد نیز تفسیری سیاسی است و در اینجا امام (ره) سیاست را علم پیامبران و علم هدایت انسانها میداند. نماز سیاسی کنشی صرفاً فردی و منقطع از اجتماع نیست. این نماز روحبخش و حرکت آفرین است. به عبارتی کنش معطوف به جهاد و تلاش در راه خداست. ازاینرو پیامبر خاتم (ص) رهبانیت و عبادت بریده از اجتماع را مردود اعلام میکند و رهبانیت امت خود را جهاد و تلاش در راه خدا میداند.
اگر مطابق تعریف حضرت امام (ره) سیاست را علم هدایت انسان بنامیم، سوره حمد یکی از سیاسیترین سورههای قرآن کریم است. اگر قدرت را هسته اصلی علم سیاست بدانیم، آیه دوم سوره حمد بر قدرت بیهمتای ذات اقدس الهی تأکید میکند.
آیات سوم و چهارم ضمن تأکید بر بخشندگی و مهربانی خدای متعال بر بندگانش، عدالت الهی در روز جزا را تبیین مینمایند.
در سوره حمد اقتدار الهی ملازم با عدل الهی ذکر گردیده است، یعنی از منظر دینی قدرت سیاسی بدون عدالت نامشروع و حرکت در خط گمراهان است.
در آیه پنجم تمام مخلوقات عالم ازجمله اشرف مخلوقات (انسان) از ذات اقدس الهی بهعنوان تنها منبع قدرتطلب یاری مینمایند.
استمداد طلبی انسان از درگاه خدای متعال جهت هدایت به صراط مستقیم و راه نعمت یافتگان است نه راه گمراهان و مغضوبین درگاه الهی.
سوره مبارکه حمد در حقیقت درسنامه زندگی بشر است. زندگی بشر بنا به طبع انسانیاش یک زندگی اجتماعی است. صورتبندی زندگی اجتماعی انسان نیز در علم سیاست میگنجد، اگر انسان را کانون زندگی اجتماعی بدانیم، این انسان در تمام مراحل زندگی خویش در حیطه اقتدار ذات اقدس الهی است.
ب) روزه
روزه یکی از عبادات مهم اسلامی است که در متون دینی ما تأکید فراوان بر آن شده است، چون روزه نقش بسیار اساسی و مهمی در تربیت انسان دارد و این مطلب را میتوان از قرآن مجید و روایات معصومان (ع) بهخوبی استفاده کرد که روزه آثار فراوان جسمی، اجتماعی و معنوی را به همراه دارد، زیرا قرآن مجید در همین زمینه میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ؛ این افراد که ایمان آوردهاید، روزه بر شما نوشته شد همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشتهشده تا پرهیزکار شوید». (بقره: 183)
آنچه از این آیه مبارکه بهخوبی استفاده میشود، روزه ابعاد گوناگونی دارد و آثار فراوانی ازنظر مادی و معنوی در وجود انسان میگذارد که از همه مهمتر بعد اخلاقی و تربیتی آن است.
فلسفه روزه
یکی از فواید مهم روزه این است، روح انسان را تلطیف و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل میکند. روزهدار باید در حال روزه باوجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنسی چشم بپوشد و عملاً ثابت کند که او همچون حیوان دربند اصطبل و علف نیست او میتواند زمام نفس سرکش را به دست گیرد، بر هوسها و شهوات خود مسلط گردد.
در حقیقت بزرگترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی آن است، خلاصه روزه انسان را از عالم حیوانیت ترقی داده و به جهان فرشتگان صعود میدهد، جمله (لعلّکم تتّقون؛ باشد که پرهیزکار شوید) اشاره به همه حقایق است.
حضرت علی (ع) درباره فلسفه روزه چنین میفرماید: «خداوند روزه را ازاینجهت تشریح فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد». (نهجالبلاغه)
همچنین رسول خدا (ص) میفرماید: «روزه سپری در برابری آتش دوزخ است» شاید این روایت اشاره به این موضوع باشد. (نهج الفصاحه)
همچنین روایت از امام صادق (ع) داریم که میفرماید: «الصوم یسود وجهه...؛ روزه صورت شیطان را سیاه میکند» (صدوق،1417:102-117).
و نیز در روایت دیگری از پیامبر (ص) میخوانیم که میفرماید: «بهشت دری دارد (سیراب شده) که تنها روزهداران از آن وارد میشوند».
آنچه از این روایات معصومان (ع) بهخوبی استفاده میشود که روزه سبب رشد و تکامل اخلاقی و تربیتی انسان میشود.
آثار تربیتی روزه
اثر اجتماعی روزه بر هیچکس پوشیده نیست روزه یک درس مساوات و برابری در میان افراد جامعه میدهد، با انجام اینگونه دستور مذهبی، افراد متمکن هم وضع گرسنگان و محرومان جامعه را بهطور محسوس درک کنند و هم باصرفه جویی در غذای شبانهروزی خود میتوانند به کمک آنها بشتابند.
البته ممکن است با توصیف کردن حال گرسنگان و محرومان جامعه، ثروتمندان را متوجه حال گرسنگان ساخت، ولی اگر این مسئله جنبه حس و عینی به خود بگیرد اثر دیگری دارد، روزه به این موضوع مهمی اجتماعی رنگ حس میدهد. در همین زمینه روایت از امام صادق (ع) داریم که هشام بن حکم از علت وجوب روزه پرسید، امام (ع) در پاسخ آن فرمود: «روزه به این دلیل واجب شده که میان فقیر و غنی مساوات برقرار گردد، این به خاطر این است که غنی طعم گرسنگی را بچشد و نسبت به فقیر ادای حق کند، چراکه اغنیاء معمولاً هر چه را بخواهند برای آن فراهم است، خدا میخواهد میان بندههای خود مساوات باشد و طعم گرسنگی و درد و رنج را به اغنیاء بچشاند تا به ضعیفان و گرسنگان رحم کنند» (من لایحضره الفقیه، ج 2: 43).
از این فرمایش امام صادق (ع) استفاده میشود که روزه یک درس مساوات به جامعه میدهد تا اینکه ثروتمندان جامعه از حال فقیران و محرومان جامعه آگاه شوند و محرومان جامعه را فراموش نکنند و به کمک و یاری آن بشتابند.
اثر بهداشتی و درمانی روزه
«در طب و همچنین در طب قدیم اثر معجزهآسای امساک در درمان انواع بیمارها به ثبوت رسیده، زیرا میدانیم بسیاری از بیمارها، زیادهروی در خوردن غذاهای مختلف است، چون مواد اضافی، جذب نشده بهصورت چربیهای مزاحم در نقاط مختلف بدن، یا چربی و قند اضافی، در خون باقی میماند، این مواد اضافی در لابهلای عضلات بدنی درواقع لجنزارها متعفّنی برای پرورش انواع میکروبهای بیماریهای عفونی است و در این حال بهترین راه مبارزه با این بیماریها نابود کردن این لجنزار از طریق امساک و روزه است» (مکارم شیرازی، 1371).
همچنین روایت از پیامبر اکرم (ص) در همین زمینهداریم که میفرماید: «روزهبگیرید تا سالم شوید» و نیز در روایت دیگری میفرماید: معده؛ خانة تمام دردها است و امساک بالاترین داروهای آن است». (مجلسی،1404 ج 58: 276)
آنچه از این روایت فهمیده میشود که بسیار از مرضهای خارجی و داخلی به واسطة روزه گرفتن خوب میشود و این مطلب در نظام پزشکی امروزی ثابتشده است.
ج) دعا چیست؟
یکی از مهمترین برنامههای تربیتی مطلوب و کارآمد دعا است. اگر ما به آیات قرآن مجید و روایات معصومان (ع) نگاه کنیم میفهمیم که دعا اثر فراوان مادی و معنوی دارد، زیرا که قرآن مجید در سوره مزمل به پیامبر اکرم (ص) خطاب میکند که از این نیرو کمک بگیرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلًا ثَقِیلًا إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْئًا وَأَقْوَمُ قِیلًا إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحًا طَوِیلًا وَاذْکُرِ اسْمَ رَبِّکَ وَتَبَتَّلْ إِلَیْهِ تَبْتِیلًا؛ ای جامه به خود پیچیده! شب راه جز کمی بپاخیز؛ یعنی از شب را، یا کمی از آن کم کن؛ یا بر نصف آن بیفزایی و قرآن را با دقت و تأمل بخوان، چراکه ما بهزودی سخن سنگین به تو القا خواهیم کرد؛ مسلمانان نماز و عبادت شبانه پابرجاتر و با استقامتتر است؛ و تو در روزه تلاش مستمر و طولانی خواهی داشت؛ و نام پروردگارت را یاد کن و تنها به او دل ببند». (المزمل: 1-8)
آنچه از این آیات استفاده میشود این است که خداوند به پیامبر (ص) خطاب میکند که اگر میخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی نیرو از خارج بگیر و بعد آن نیرو خارج را بیان میکند، اول نماز شب و دوم قرآن خواندن و سوم دعا و ذکر خداست خداوند متعال به حبیب و پیامبرش امر میکند که اگر بخواهی این بار سنگین را به منزل برسانی باید در زندگی تو دعا باشد راز و نیاز باخدا باشد. خداوند متعال در سوره فرقان میفرماید: «قُلْ مَا یَعْبَأُ بِکُمْ رَبِّی لَوْلَا دُعَاؤُکُمْ ۖ؛ بگو پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد» (الفرقان: 77)
دعا ازنظر قرآن مجید فوقالعاده اهمیت دارد و برعکس از دعا نکردن، باخدا رابطه نداشتن و راز و نیاز نکردن باخدا بسیار مذمت شده است.
قرآن مجید میفرماید: وَقَالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ؛ پروردگار شما گفته است مرا بخوانید تا دعای شمارا بپذیریم و دنبال آیه میفرماید: «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ؛ کسانی که از عبادت من تکبر ورزند، بهزودی با ذلت وارد دوزخ میشوند». (غافر:60)
اگر ما روش تربیتی پیامبر (ص) و ائمّه طاهرین (ع) را مطالعه کنیم میبینیم که هیچچیزی را بهاندازه دعا و مناجات با پروردگار خود باارزش ندانستند، همه خواهشها و آرزوهای دل خود را با محبوب واقعی در میان میگذاشت و بیش از آنکه به مطلوبهای خود اهمیت بدهند به خود طلبی و راز و نیازها اهمیت میدادند و هیچوقت احساس خستگی هم نمیکردند. نهتنها خود آنان به نیایش علاقهمند بودند که با اصحاب و پیروان خودشان نیز بسیار سفارش به دعا میکردند و این روش را برای تربیت اخلاقی و فرهنگی کارآمد میدانستند.
امام صادق (ع) میفرماید: «دعا سلاح مؤمن و ستون دین و نور آسمانها و زمین است».
رسول خدا میفرماید: «دعا از نیزه آهنین نافذتر است و نیز میفرماید: دعا نافذتر است از نیزه آهنین» (کلینی،1329 ج 2: 468).
آثار تربیتی دعا
آنچه از این آیات قرآن کریم و سیره معصومان (ع) استفاده میشود که دعا و ذکر خداوند غیر ازآنچه آثار معنوی و پاداش آخرتی دارد اگر مورد اجابت قرار گیرد آثار مادی و معنوی نیز خواهد داشت. در همین زمینه، سیف تمار میگوید: «شنیدم امام صادق (ع) میفرماید: بر شما باد به دعا کردن، زیرا کارسازترین وسیلهای که شمارا به خدا نزدیک میسازد دعا است...» و نیز علاء بن کامل از همان امام بزرگوار نقل میکند که به من فرمود: «بر تو باد به دعا کردن، زیرا این عمل شفای هر دردی است».
ما از تأکیدات پیشوایان دین و بهخصوص امام صادق استفاده میکنیم که در دعا و ذکر خدا آثار فراوان نهفته است. هم آثار جسمی و روانی و هم آثار معنوی، زیرا ذکر خداوند در میان بسیاری از بیماریها و اختلالات جسمی به گونه غیرمستقیم است زیرا: «در روانشناسی ثابتشده است که شمار زیادی از مرضهای خاص بدنی منشأ روانی دارد و با دستیابی به رفاه و سلامت روحی مشکلات اینچنین از میان میرود».
دعا و ذکر خدا به صورتهای مختلف جلوه میکند، همچنان که آثار فردی و اجتماعی بسیار سازنده در تربیت انسانها دارد و از سوی وسیله و ابزار بسیار کارآمد در اختیار پدران و مادران بهویژه مسئولان نظام آموزشی و تربیتی و با جدّی گرفتی دعاهای کمیل، ندبه و توسل و... است که در بین اقشار جامعه در تمام سطوح مختلف و تشکیل مراسم دعاها و نیایشها و با ایجاد زمینههای اینگونه تربیتی مناسب فضای روانی و فکری، جامعه را بهسوی کمالات معنوی پیش برده و بدینوسیله راه نفوذ در اخلاق، عقائد دینی و فرهنگی را بر مهاجمان شرور فرهنگی و دشمنان خدا و خلق او سد کنند همچنان که پیشوایان دین (ع) این روش را در زندگی اجتماعی و فرد خودشان داشتهاند.
نتیجهگیری
عبادت در فرهنگ تربیتی پیشوایان معصوم (ع) بهویژه پیامبر اکرم (ص) بالاترین درجات بندگی یک انسان است، عبادت پیمودن راه تقید، پرهیزکاری و گذر از مرتبه ساده عبودیت به مرحله کمال عبودیت است و با این تعبیر پس عبودیت یک وصف حقیقی است که حاصل و ثمر عبادت محسوب میشود.
عبادت همان پیوند حقیقی و اقرار قلب و با ارکان بدن به تکالیف دینی و عبادی و اطاعت از دستورات خدا و پیامبر (ص) و اهلبیت (ع) است این اقرار قلبی مداوم و تلقین مستمر به قلب، در عمل و زبان و اعضا ظهور مییابد رفتهرفته نفس مختار را در سیطره خود درمیآورد قلب و دل او را پیوسته متوجه خویش میسازد و از بنده سرکشی عبد مطیع میسازد.
بنابراین عبادت انسان را از عبودیت ساده و عمومی به عبودیت تکاملیافته و خاص میرساند و وارد حوزه صالحان و پاکان مینماید و از بندگی فطری و جبری فراتر برده و او را بهسوی بندگی از روی اراده و میل هدایت میکند.
عبادت الهی در انسان، همان بندگی فطری است که با ظهور و جریان آن در فکر و قلب و عمل افراد بشر، بهعنوان موجود مختار در سطح کمالیافته و بسیار عالی تربیتی تحقق مییابد.
هیچچیزی شریفتر، کاملتر و کارسازتر برای انسان، از مقام عبودیت حق نیست و حتی رسیدن به مقام رسالت، ولایت نیز متوقف بر بندگی و عبودیت خالصانه است.
ریشه همه آثار معنوی اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است در یکچیز است: یاد حق و غیر او را از یاد بردن. قرآن کریم در یکجا به اثر تربیتی و جنبه تقویتی روحی عبادت اشاره میکند و میگوید: نماز از کار بد و زشت بازمیدارد. خداوند میفرماید: «اتْلُ مَا أُوحِىَ إِلَیْک مِنَ الْکِتَبِ وَ أَقِمِ الصلَوةَ إِنَّ الصلَوةَ تَنهَى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکبرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ مَا تَصنَعُونَ (عنکبوت:45)»: آنچه را از کتاب آسمانى به تو وحیشده تلاوت کن و نماز را بر پادار که نماز (انسان را) از زشتیها و منکرات بازمیدارد و خداوند میداند شما چه کارهائى انجام میدهید. در این آیه براى دلدارى و تسلى خاطر و تقویت روحیه و ارائه خطمشی کلى و جامع -رو به پیامبر کرده دو دستور به او میدهد: نخست میگوید آنچه را از کتاب آسمانى (قرآن) به تو وحیشده تلاوت کن. این آیات را بخوان که هر چه میخواهی در آن است: علم و حکمت، نصیحت و اندرز، معیار شناخت حق و باطل، وسیله نورانیت قلب و جان و مسیر حرکت هر گروه و هر جمعیت. بخوان و در زندگیات به کاربند، بخوان و از آن الهام بگیر، بخوان و قلبت را به نور تلاوتش روشن کن. بعد از بیان این دستور که در حقیقت جنبه آموزش دارد، به دستور دوم میپردازد که شاخه اصلى پرورش است، میگوید: و نماز را بر پادار (و اقم الصلوة).
سپس به فلسفه بزرگ نماز پرداخته میگوید: زیرا نماز انسان را از زشتیها و منکرات بازمیدارد. طبیعت نماز ازآنجاکه انسان را به یاد نیرومندترین عامل بازدارنده یعنى اعتقاد به مبدأ و معاد میاندازد داراى اثر بازدارندگی از فحشاء و منکر است. انسانى که به نماز میایستد، تکبیر میگوید، خدا را از همهچیز برتر و بالاتر میشمرد، به یاد نعمتهای او میافتد، حمد و سپاس او میگوید، او را به رحمانیت و رحیمیت میستاید، به یاد روز جزاى او میافتد، اعتراف به بندگى او میکند، از او یارى میجوید صراط مستقیم از او میطلبد و از راه کسانى که غضب بر آنها شده و گمراهان به خدا پناه میبرد (مضمون سوره حمد). بدون شک در قلب و روح چنین انسانى جنبشى بهسوی حق و حرکتى بهسوی پاکى وجهشی بهسوی تقوا پیدا میشود. براى خدا رکوع میکند و در پیشگاه او پیشانى بر خاک مینهد، غرق در عظمت او میشود و خودخواهیها و خودبرتربینیها را فراموش میکند.
شهادت به یگانگى او میدهد گواهى به رسالت پیامبر اکرم صلیالله علیه وآله وسلّم میدهد. بر پیامبرش درود میفرستد و دست به درگاه خداى برمیدارد که در زمره بندگان صالح او قرار گیرد (تشهد و سلام). همه این امور موجى از معنویت در وجود او ایجاد میکند، موجى که سد نیرومندى در برابر گناه محسوب میشود. هنگامیکه آماده مقدمات نماز میشود خود را شستشو میدهد پاک میکند، حرام و غصب را از خود دور میسازد و به بارگاه دوست میرود همه این امور تأثیر بازدارنده در برابر خط فحشاء و منکرات دارد. منتها هر نمازى به همان اندازه که از شرایط کمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منکر میکند، گاه نهى کلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود. ممکن نیست کسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد هرچند نمازش صورى باشد هرچند آلوده گناه باشد، البته اینگونه نماز تأثیرش کم است، اینگونه افراد اگر همان نماز را نمیخواندند از این هم آلودهتر بودند؛ بنابراین: نهى از فحشاء و منکر سلسلهمراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است. در دنباله آیه اضافه میفرماید ذکر خدا از آنهم برتر و بالاتر است (و لذکر اللهاکبر).
ظاهر جمله فوق این است که بیان فلسفه مهمترى براى نماز است، یعنى یکى دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتى از نهى از فحشاء و منکر نیز مهمتر است آن است که انسان را به یاد خدا میاندازد که ریشه و مایه اصلى هر خیر و سعادت است و حتى عامل اصلى نهى از فحشاء و منکر نیز همین ذکر الله است، درواقع برترى آن به خاطر آن است که علت و ریشه محسوب میشود. اصولاً یاد خدا، مایه حیات قلوب و آرامش دلها است و هیچچیز به پایه آن نمیرسد: أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ: آگاه باشید یاد خدا مایه اطمینان دلها است (رعد: 28). اصولاً روح همه عبادات - چه نماز و چه غیر آن - ذکر خدا است، اقوال نماز، افعال نماز، مقدمات نماز، تعقیبات نماز، همه و همه درواقع، یاد خدا را در دل انسان زنده میکند. در آیه 14 سوره طه نیز اشاره به این فلسفه اساسى نماز شده و خطاب به موسى میگوید: «اقم الصلوة لذکرى»: نماز را بر پا دار تا به یاد من باشى. بههرحال گر چه نماز چیزى نیست که فلسفهاش بر کسى مخفى باشد، ولى دقت در متون آیات و روایات اسلامى ما را به ریزهکاریهای بیشترى در این زمینه رهنمون میگردد:
- روح و اساس و هدف و پایه و مقدمه و نتیجه و بالاخره فلسفه نماز همان یاد خداست، همان «ذکر الله» است که در آیه قرآن بهعنوان برترین نتیجه بیانشده است. البته ذکری که مقدمه فکر و فکری که انگیزه عمل بوده باشد، چنانکه در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است که در تفسیر جمله «وَ لَذِکرُاللهِ اَکبَر» فرمود: «ذِکرُاللهِ عِندَما اَحَلَّ وَ حَرَّمَ» «یاد خدا کردن به هنگام انجام حلال و حرام» (یعنی به یاد خدا بیفتد به سراغ حلال برود و از حرام چشم بپوشد).
- نماز وسیله شستشوی از گناهان و مغفرت و آمرزش الهی است چراکه خواهناخواه نماز انسان را دعوت به توبه و اصلاح گذشته میکند، لذا در حدیثی میخوانیم: پیامبر (ص) از یاران خود سئوال کرد: «اگر بر در خانه یکی از شما نهری از آب صاف و پاکیزه باشد و در هرروز پنج بار خود را در آن شستشو دهد، آیا چیزی از آلودگی و کثافت در بدن او میماند؟» در پاسخ عرض کردند: نه فرمود: «نماز درست همانند این آب جاری است، هر زمان که انسان نماز میخواند گناهانی که در میان دونماز انجامشده است از میان میرود» و بهاینترتیب جراحاتی که بر روح و جان انسان از گناه مینشیند، با مرهم نماز التیام مییابد و زنگارهایی که بر قلب مینشیند زدوده میشود.
- نماز سدی در برابر گناهان آینده است، چراکه روح ایمان را در انسان تقویت میکند و نهال تقوا را در دل پرورش میدهد و میدانیم «ایمان» و «تقوا» نیرومندترین سد در برابر گناه است و این همان چیزی است که در آیه فوق بهعنوان نهی از منکر بیانشده است و همان است که در احادیث متعددی میخوانیم: افراد گناهکاری بودند که شرححال آنها را برای پیشوایان اسلام بیان کردند فرمودند: غم مخورید، نماز آنها را اصلاح میکند و کرد.
- نماز، غفلت زده است، بزرگترین مصیبت برای رهروان راه حق آن است که هدف آفرینش خود را فراموش کنند و غرق در زندگی مادی و لذائذ زودگذر گردند؛ اما نماز بهحکم اینکه در فواصل مختلف و در هر شبانهروز پنج بار انجام میشود، مرتباً به انسان اخطار میکند، هشدار میدهد، هدف آفرینش او را خاطرنشان میسازد، موقعیت او را در جهان به او گوشزد میکند و این نعمت بزرگی است که انسان وسیلهای در اختیار داشته باشد که در هر شبانهروز چند مرتبه قویاً به او بیدارباش گوید.
- نماز خودبینی و کبر را در هم میشکند، چراکه انسان در هر شبانهروز هفده رکعت و در هر رکعت دو بار پیشانی بر خاک در برابر خدا میگذارد، خود را ذره کوچکی در برابر عظمت او میبیند، بلکه صفری در برابر بینهایت. پردههای غرور و خودخواهی را کنار میزند، تکبر و برتریجویی را در هم میکوبد. به همین دلیل حضرت علی (ع) در آن حدیث معروفی که فلسفههای عبادات اسلامی در آن منعکسشده است بعد از ایمان نخستین عبادت را که نماز است با همین هدف تبیین میکند میفرماید: «خداوند ایمان را برای پاکسازی انسانها از شرک واجب کرده است و نماز را برای پاکسازی از کبر».
- نماز وسیله پرورش، فضایل اخلاق و تکامل معنوی انسان است، چراکه انسان را از جهان محدود ماده و چهار دیوار عالم طبیعت بیرون میبرد، به ملکوت آسمانها دعوت میکند و با فرشتگان همصدا و هم راز میسازد، خود را بدون نیاز به هیچ واسطه در برابر خدا میبیند و با او به گفتگو برمیخیزد. تکرار این عمل در شبانهروز آنهم با تکیه بر روی صفات خدا، رحمانیت و رحیمیت و عظمت او مخصوصاً با کمک گرفتن از سورههای مختلف قرآن بعد از حمد که بهترین دعوتکننده بهسوی نیکیها است اثر فراوانی در پرورش فضائل اخلاقی در وجود انسان دارد. لذا در حدیثی از امیر مؤمنان علی (ع) میخوانیم که در فلسفه نماز فرمود: «نماز وسیله تقرب هر پرهیزگاری به خداست».
- نماز به سایر اعمال انسان ارزش و روح میدهد- چراکه نماز روح اخلاص را زنده میکند، زیرا نماز مجموعهای است از نیت خالص و گفتار پاک و اعمال خالصانه، تکرار این مجموعه در شبانهروز بذر سایر اعمال نیک را در جان انسان میپاشد و روح اخلاص را تقویت میکند. لذا در حدیث معروفی میخوانیم که امیر مؤمنان علی (ع) در وصایای خود بعدازآن که فرق مبارکش با شمشیر ابن ملجم جنایتکار شکافته شد فرمود: «الله الله فی الصَّلوﺓ فَاِنَّها عَمُودُ دینِکُم» «خدا را، خدا را درباره نماز، چراکه ستون دین شماست» میدانیم هنگامیکه عمود خیمه درهم بشکند یا سقوط کند هرقدر طنابها و میخهای اطراف محکم باشد اثری ندارد، همچنین هنگامیکه ارتباط بندگان باخدا از طریق نماز از میان برود اعمال دیگر اثر خود را از دست خواهند داد. در حدیثی دیگر از امام صادق (ع) میخوانیم: «نخستین چیزی که در قیامت از بندگان حساب میشود نماز است اگر مقبول افتاد سایر اعمالشان قبول میشود و اگر مردود شد سایر اعمال نیز مردود میشود.» شاید دلیل این سخن این باشد که نماز رمز ارتباط خلق و خالق است، اگر بهطور صحیح انجام گردد قصد قربت و اخلاص که وسیله قبولی سایر اعمال است در او زنده میشود، وگرنه بقیه اعمال او مشوب و آلوده میگردد و از درجه اعتبار ساقط میشود.
- نماز قطعنظر از محتوای خودش با توجه به شرایط صحت دعوت به پاکسازی زندگی میکند، چراکه میدانیم مکان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشی که بر آن نماز میخواند، آبی که با آن وضو میگیرد و غسل میکند، محلی که در آن غسل و وضو انجام میشود، باید از هرگونه غصب و تجاوز به حقوق دیگران پاک باشد کسی که آلوده به تجاوز و ظلم، ربا، غصب، کمفروشی، رشوهخواری و کسب اموال حرام باشد چگونه میتواند مقدمات نماز را فراهم سازد؟ بنابراین تکرار نماز در پنج نوبت در شبانهروز خود دعوتی است به رعایت حقوق دیگران
- نماز علاوه بر شرایط صحت شرایط قبول، یا به تعبیر دیگر شرایط کمال دارد که رعایت آنها نیز یک عامل مؤثر دیگر برای ترک بسیاری از گناهان است. در کتب فقهی و منابع حدیث، امور زیادی بهعنوان موانع قبول نماز ذکرشده است ازجمله مسئله شرب خمر است که در روایات آمده: «نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد مگر اینکه توبه کند» و در روایات متعددی میخوانیم: «ازجمله کسانی که نماز آنها قبول نخواهد شد پیشوای ستمگر است»؛ و در بعضی از روایات دیگر تصریحشده است که نماز کسی که زکات نمیپردازد قبول نخواهد شد و همچنین روایات دیگری که میگوید: خوردن غذای حرام یا عجب و خودبینی از موانع قبول نماز است، پیدا است که فراهم کردن این شرایط قبولی تا چه حد سازنده است!
- نماز روح انضباط را در انسان تقویت میکند، چراکه دقیقاً باید در اوقات معینی انجام گیرد که تأخیر و تقدیم آن هر دو موجب بطلان نماز است، همچنین آداب و احکام دیگر در مورد نیت و قیام و قعود و رکوع و سجود و مانند آنکه رعایت آنها، پذیرش انضباط را در برنامههای زندگی کاملاً آسان میسازد. همه اینها فوایدی است که در نماز، قطعنظر از مسئله جماعت وجود دارد و اگر ویژگی جماعت را بر آن بیفزاییم که روح نماز همان جماعت است- برکات بیشمار دیگری دارد که اینجا جای شرح آن نیست، بهعلاوه کموبیش همه از آن آگاهیم.